شبهای روشن (جیبی)

(320)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
28989

علاقه مندان به این کتاب
288

می‌خواهند کتاب را بخوانند
48

کسانی که پیشنهاد می کنند
68

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
6

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شبهای روشن

انتشارات ماهی منتشر کرد:
در میان آثار جوانی داستایفسکی، صورت «جوان رؤیاپرداز» از صورت‌های مهم است و در حقیقت صورت خود اوست. وجه مشترک او با جوان‌های رؤیاپرداز داستان‌هایش شکایت از بخت ناهمراه است. در شب‌های روشن هم شرح اشتیاق جوانی رؤیاپرداز را می‌خوانیم که زندگی را درتنهایی به‌سر می‌کند و به دنبال گمشده‌ای که با او همزبانی کند، هر سو می‌پوید. تا عاقبت در کنار آبراه با دوشیزه‌ای گریان، که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست، آشنا می‌شود و خیال می‌کند که ایام تنهایی‌اش به سر آمده. در گفته‌های جوان، که شرح رؤیاهای شبانه‌ی اوست، صدای خود نویسنده محسوس است. از این‌روست که داستان به زبان اول‌شخص نوشته شده و رنگ حدیث نفس دارد.
سروش حبیبی 7 خرداد 1312 در تهران متولد شد. تحصیلات دبیرستانی را در تهران در دبیرستان فیروز بهرام به پایان رساند. از سال 1329در مدرسه‌ی عالی پست و تلگراف ادامه تحصیل داد و سپس به خدمت وزارت پست و تلگراف و تلفن درآمد. در سال 1339 برای ادامه تحصیل به دانشکده‌ی فنی دارمشتات در آلمان رفت و سه سال در آن‌جا به تحصیل در رشته‌ی الکترونیک پرداخت و نیز زبان آلمانی آموخت. در وزارت پست و تلگراف رئیس دروس دانشکده‌ی مخابرات شد و در تغییر برنامه و تبدیل آن به دانشگاه مخابرات سهم عمده‌ای داشت. از او به عنوان مجری طرح تشکیل مرکز تحقیقات مخابرات نیز یاد می‌شود. فعالیت او در زمینه‌ی ترجمه از همکاری منظم با مجله سخن آغاز شد. در سال 1351، پس از 20 سال خدمت، از وزارت پست و تلگراف و تلفن بازنشسته شد و در انتشارات دانشگاه صنعتی شریف با سمت سرویراستار به کار مشغول شد و به ویراستاری چند کتاب دانشگاهی از جمله فیزیک دانشگاهی پرداخت. حبیبی مترجمی چند زبانه است و از زبان‌های آلمانی، انگلیسی، روسی و فرانسوی به فارسی ترجمه می‌کند. اعتماد خوانندگان ایرانی به شیوه‌ی ترجمه‌‌ی او چنان است که هر یک از ترجمه‌های تازه‌ی او از آثار نویسندگان مشهوری چون داستایفسکی، که سال‌ها پیش به فارسی ترجمه شده بوده‌اند، با استقبال خوانندگان آثار ادبی روبه‌رو می‌شود. حبیبی در سال 1356به امریکا رفت و از سال 1358 نیز در فرانسه اقامت دارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

شبهای روشن


من جایی نداشتم بروم و کاری هم نداشتم که برای آن پترزبورگ را ترک کنم. حاضر بودم که همراه هر یک از این گاری‌ها بروم، با هر یک از این آقایان محترم و خوش‌سر و پز سوار کالسکه بشوم و شهر را ترک کنم اما هیچ‌کس، مطلقا هیچ‌کس، دعوتم نمی‌کرد؛ انگاری همه فراموشم کرده بودند، مثل این بود که همه‌شان مرا حقیقاً بیگانه می‌شمردند.

رمان شبهای روشن که در سال 1848 منتشر شد، یکی از اولین آثاری فئودور داستایوفسکی است. تصادفی نیست که این رمان در شهر خود نویسنده، سن‌پترزبورگ، می‌گذرد، شهری که نویسنده جوانی خود را در آنجا گذرانده است. داستایوفسکی افتخار بزرگ ادبیات جهان است و هر کشوری که نویسنده‌ای چون او داشته باشد، به خود می‌بالد. در قدرت آفرینش ادبی داستایوفسکی جای هیچ پرسشی نیست. در ادامه این مقاله شما را با داستان شبهای روشن و داستایوفسکی بیشتر آشنا خواهیم کرد.

معرفی کتاب شبهای روشن اثر داستایوفسکی

این اثر حاوی مضامین عمیق اگزیستانسیالیسم است. داستایوفسکی، نویسنده روسی، بر اندیشه و تفکر بسیاری از فیلسوفان و نویسندگان دوره متأخر، از جمله سارتر و هایدگر که به استادان سبک اگزیستانسیالیسم شهرت دارند، تأثیر گذاشته است. داستایوفسکی در بیشتر کتاب‌هایش عقیده دارد عشق با زندگی انسان پیوند عمیقی خورده است و عشق است که می‌تواند حقیقی‌ترین شادی‌ها را نمایان کند و عمیق‌ترین زخم‌ها را شفا دهد. 

شب‌های روشن جزو اولین نوشته‌های داستایوفسکی است در نتیجه، کمتر از دیگر آثار او شامل ویژگی‌های اصلی آثار داستایوفسکی است. بر خلاف دیگر آثار او، شخصیت اصلی و راوی این داستان، فردی شاد است. ویژگی‌ای که به‌ندرت در آثار او یافت می‌شود، برای همین این کتاب را خام‌ترین کتاب او می‌دانند اما بااین‌وجود هنوز کتابی عالی با داستانی عالی است که بهترین دریچه برای آشنایی با داستایوفسکی و سبک داستان‌نویس و طرز فکر و عقاید و روشن‌بینی‌های اوست. 

داستان این کتاب، داستان کلیشه‌ای مردی است که عاشق دختری شده که دلداده مرد دیگری است. بااین‌وجود، داستایوفسکی در سبک تکرارنشدنی خود، آن را باظرافت و طراوت خاصی بیان می‌کند که از داستان یک اثر منحصربه‌فرد می‌سازد. روایت داستان مخاطب را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. گویی که در یک منظره رؤیایی نشسته‌ایم چرا که داستان در زمان شب‌های سپید روسیه رخ می‌دهد. هرسال در اوایل تابستان پدیده‌ای در روسیه رخ می‌دهد که با عنوان شب‌های سفید مشهور است. در این زمان شب‌ها نیز هوا روشن است و حالتی شبیه به گرگ‌ومیش دارد. سن‌پترزبورگ بهترین مکان برای دیدن پدیدة شبهای سفید است زیرا در نزدیک‌ترین مکان نسبت به دایره شمالی زمین قرار دارد. در این حالت، خورشید به طول کامل غروب نمی‌کند و آسمان تا ساعت‌ها در حالت گرگ‌ومیش باقی می‌ماند و درخششی شفق‌گونه دارد. نام اصلی کتاب «nuits blanches» اصطلاحی است که علاوه بر معنای علمی ذکر شده، اشاره به‌نوعی بی‌خوابی شبانه دارد که با سرگردانی‌های شبانه راوی همسو شده و بیش‌ازپیش حالت توهم بین بیداری و خواب، و رؤیا و واقعیت را القا می‌کند. 

از مهم‌ترین نکات شب‌های روشن، بی‌نام بودن شخصیت اصلی آن است. ما با همه چیز زندگی یک مرد آشنا می‌شویم جز نامش. داستایوفسکی چنان ماهرانه مرد جوان را توصیف می‌کند که بی‌اطلاعی از اسم او لحظه‌ای خواننده را اذیت نمی‌کند. داستایوفسکی این رمان را پیش از تبعید به سیبری نوشته است به همین خاطر بلوغ دیگر آثار او را ندارد. اما خواننده می‌تواند از آن به‌عنوان یک عاشقانه کوتاه و خواندنی و متفاوت لذت ببرد. 

خلاصهٔ کتاب

داستان دربارۀ راوی جوان (و طبق معمول نوشته‌های داستایوفسکی: بی‌نام) است که عاشق خیال‌پردازی است. او تنها در خانه‌ای در سن‌پترزبورگ زندگی می‌کنند و ازقرارمعلوم هیچ دوست و خانواده‌ای ندارد و تمام عمرش را بدون ارتباط خاصی با دیگران سر کرده است...فقط خدمتکار مسنی به نام ماترونا و چند رهگذر که هرازگاهی در راه محل کار، سلامی با آن‌ها می‌کند. او تنها در خیالات خودش هر روز و هر ساعت با دیگران ارتباط برقرار می‌کند. 

راوی داستان، یک شب با دختری جوان به نام ناستنکا آشنا می‌شود. دختر یتیم است و پیش مادربزرگ بداخلاقش زندگی می‌کند. گویی دخترک و راوی به یک اندازه تنهایند ... این دو فوراً با هم دوست می‌شوند و این دوستی، دست‌کم از طرف راوی، خیلی زود، یعنی در چهار شب و یک روز، به عشق بدل می‌شود. غافل از اینکه ناستنکا نامزد مردی دیگر است. جوانک می‌کوشد دل دختر را به دست بیاورد اما در آخرین لحظات نامزد دختر از سفر طولانی‌اش بر می‌گردد و رویای عشق پاک جوان خیال‌باف به قهقرا کشیده می‌شود. جوان از خواب مستی عشق بیدار می‌شود و به انزوای خود بر می‌گردد. نبوغ داستایوفسکی در اینجا، زمانی که خلائی که شخصیت اصلی داستان در آن دست‌وپا می‌زد را پاره می‌کند، آشکار می‌شود. قهرمان از سازگاری با واقعیت زندگی روزمره عاجز است و در احساس تنهایی و ناکامی فرورفته است. سبک او در این داستان بسیار ساده ولی روشن و پر احساس داستایوفسکی، تمام لرزش ها و دلهره های درونی را بازتاب می‌دهد.

من یک آدم خیال‌باف هستم. من آن‌قدر کم از زندگی واقعی‌ام می‌دانم که نمی‌توانم به تولد دوباره چنین لحظاتی در رؤیاهایم کمک کنم؛ زیرا این لحظات ناب چیزهایی هستند که من به‌ندرت آن‌ها را تجربه کرده‌ام. من می‌خواهم در تمام شب، کل هفته و کل سال، در رؤیاهایم تو را آرزو کنم.

خواندن کتاب شبهای روشن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب یکی از ساده‌ترین کتاب‌های داستایوفسکی محسوب می‌شود اما هم‌زمان ویژگی‌های داستان‌نویسی داستایوفسکی را در دل خود دارد. اگر در تلاشید که بیشتر با داستایوفسکی و آثار او آشنا شوید، بهتر است کار خود را از این کتاب شروع کنید.

درباره نویسنده کتاب شبهای روشن

عکس فئودور داستایفسکی

 فئودور میخایلوویچ داستایوفسکی که نام او در ایران با نام‌های فیودور، داستایِوفسکی و داستایِوسکی نیز تلفظ می‌شود متولد 11 نوامبر 1821 است. این تغییرات املایی اندک در نام فئودور داستایوفسکی بسته به مترجمان و ویراستاران و تلفظ عامه پدیدآمده است. امروزه نام او بیشتر داستایوفسکی تلفظ یا نوشته می‌شود اما استفاده از هرکدام دیگر این تلفظ‌ها نیز درست است. 
داستایوفسکی یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان و روان‌شناسان ادبی جهان است. درون‌مایه آثار او بیشتر مسائل عمیق سیاسی، اجتماعی، مذهبی است و زندگی شخصیت‌هایش عموماً تحت لقای روان‌شناسی شکنجه شکل‌گرفته است. 

زندگی او به طور عمده به دو بخش کلی تقسیم می‌شود. قبل و بعد از زندانی شدنش. او فرزند یک پزشک بود و در سال 1821 در مسکو متولد شد. پدرش او را به آکادمی مهندسی نظامی سن‌پترزبورگ فرستاد و او سال 1843 فارغ‌التحصیل همان جا شد. اما ازآنجایی‌که روح او از ابتدا قرین ادبیات بود، بلافاصله از سمت افسری استعفا داد و تن به زندگی بسیار بی‌ثبات به‌عنوان یک نویسنده داد. اولین کتاب او که در ایران با دو نام مردم فقیر و یا بیچارگان، ترجمه شده است در سال 1846 و با تحسین منتقدان منتشر شد. در سال 1847 اون در محافل سوسیالیستی به‌قصد مخالفت با نظام رعیت‌داری به فعالیت پرداخت. این محفل در 23 آوریل 1849 گریبان او را گرفت و او به‌خاطر مشارکت در تبلیغات سوسیالیستی غیرقانونی یک گروه سوسیالیستی دستگیر شد.

او بعد از گذراندن هشت ماه در زندان، به جرم عضویت در این گروه، به اعدام محکوم شد اما بعداً مشخص شد که این ماجرا نوعی نمایش به‌خاطر تنبیه روانی و شکنجه روحی زندانیان بوده است. تجربیات او درباره این اعدام ساختگی در کتاب ابله منعکس شده است. او چهار سال در یک اردوگاه کار اجباری دوران محکومیتش را گذراند و بعد از آن هم چهار سال خدمت نظامی پشت سر گذاشت. دوره محکومیت راسکولنیکوف در سیبری نیز که در انتهای کتاب جنایت و مکافات آمده، بر اساس تجربه خود داستایوفسکی در زندانی مشابه در سیبری است.

زندان بر روی سلامت، افکار، شخصیت و عقیده‌های داستایوفسکی تأثیر به سزایی گذاشت. او در زندان اولی حمله صرع را تجربه کرد و همچنین نگرش سیاسی‌اش تغییر یافت و موضع رادیکال سوسیالیستی‌اش را که منجر به دستگیری‌اش شده بود رها کرد و دیدگاهی محافظه‌کارانه نسبت به ارزش‌های سنتی اتخاذ نمود. زندان و سیبری زندگی داستایوفسکی را تغییر داد. کار های که او قبل و بعد از تبعیدش نوشته، تفاوت فاحشی دارند. او با رویکرد چند صدایی داستان می‌نویسد و با لحنی متضاد بین شخصیت هایش، مقاهیم مختلفیرا بیان کرده و به خوانندگانش یاد می‌دهد از قضاوت های ساده انگارانه عبور کنند. 

دیدگاه خوانندگان او پیش و پس از خواندن آثارش، بسیار متفاوت است. آنها یاد میگیرند با دیدگاه های جدیدتر و منطقی قوی تر داستان های او را تحلیل کنند و همین موضوع باعث می‌شود هر فردی با هر نبوغی و هر سطح هوش اجتماعیی بتواند آثار او را بخواند و با بینش های فکری عمیق و مسائل وجودیی که او مطرح می‌کند، درگیر شود. داستایوفسکی بیشتر به خاطر سبک مخصوصش معروف است. توانایی او در بیان روانشناسانه‌ی احساسات ظریف افراد شکست خورده و باز تولید وجود افراد مهجور جامعه به گونه ای وحشتناک و واقعی تنها ویژگی کار داستایوفسکی است. داستایوفسکی را پیرو راه گوگول می‌دانند. داستایوفسکی شیفته گوگول بود و این امر بر کسی پوشیده نیست. 

او همواره توجهش را به طبقه پایین جامعه میداد و محیط محقر و زندگی مملو از سختی آنها را به تصویر میکشید. تنها تفاوت میان آن دو لحن کارناوالیستی (هر نوع کنش از سوی توده مردم را می‌توان کارناوال نامید.) و اغراق شده او در بازتاباندن یا توصیف کردن عذاب‌های اعضای طبقات پایین جامعه است. داستایوفسکی سرانجام در سال 1881 و بعد از ابتلا به بیماری‌های مختلفی مثل سل و برونشیت مزمن بر اثر خون‌ریزی ریه درگذشت.

درباره مترجم کتاب شبهای روشن

سروش حبیبی، مترجم معاصر و نام‌آشنای ایرانی در سال 1312 در شهر تهران به دنیا آمد. او بسیاری از کتاب‌های زبان‌های فرانسوی، روسی، آلمانی، و انگلیسی را به فارسی ترجمه کرده است. او در دبیرستان فیروز بهرام تحصیل‌کرده و از سال 1329 در مدرسه عالیه پست و تلگراف تحصیل کرد. بعد از آن هم به خدمت وزارت آن در آمد. در سال 1339 به آلمان رفت و ضمن تحصیل در رشته الکترونیک، به یادگیری زبان آلمانی پرداخت. بعد از برگشت به ایران در وزارت پست و تلگراف رئیس دروس دانشکده مخابرات شد و تا 20 سال بعد به این حرفه ادامه داد. او ترجمه را هم‌زمان با همکاری با مجله سخن آغاز کرد. او در سال 1356 به آمریکا رفت و از سال 1358 در فرانسه اقامت گزید.

سروش حبیبی، مترجم کتاب شبهای روشن در باره آن می‌نویسد: شب‌های روشن دو فریاد اشتیاق است که طی چند شب در هم بافته شده است. پژواک ناله دو جان مهرجوست که در کنار هم‌روی نیمکتی به ناله درآمده‌اند و راهی به‌سوی هم می‌جویند و درِ گشوده بهشت خدا را به خود نزدیک‌تر می‌یابند.

عکس سروش حبیبی

امتیازات

کتاب شبهای روشن از سایت Goodreads امتیاز 4.01 و از سایت Amazon امتیاز 4.5 از 5 به دست آورده است. 

اقتباس

تا به امروز، فیلم‌های متعددی از شب‌های روشن اقتباس شده است. یکی از این فیلم‌ها به کارگردانی فرزاد موتمن با بازی مهدی احمدی و هانیه توسلی است. از دیگر اقتباس‌های برجسته می‌توان فیلم ایتالیایی «شب‌های روشن» (محصول 1957) لوکینو ویسکنتی را مثال زد.

تحلیل سی بوک از کتاب شبهای روشن

خوانایی کتاب و روان بودن 
شب‌های روشن کتاب بسیار روانی است. به جز اسامی سخت روسی که ویژگی مشترک ادبیات روس است، کتاب بسیار خوش‌خوان و ساده‌ای است.

مدت زمانی که طول می‌کشد بخوانی
یک خواننده خوش‌خوان با سرعت مطالعه 250 کلمه در دقیقه چیزی حدود 6 ساعت و 12 دقیقه طول می‌کشد تا کتاب شب‌های روشن را مطالعه کند. 

شرایط تهیه کتاب و مقایسه با نسخه صوتی و الکترونیکی 
از کتاب شبهای روشن نسخ الکترونیک و صوتی متفاوتی وجود دارد که برخی از آنها به‌صورت رایگان در دسترس هستند. 

مقایسه چاپ‌های مختلف و نشرها 
کتاب شب‌های روشن در ایران چندین بار چاپ شده است. انتشارات «ماهی» با ترجمه «سروش حبیبی»، انتشارات «امیرکبیر» با ترجمه «پرویز همتیان بروجنی»، انتشارات «عطر کاج» با ترجمه «سوگند اکبریان»، انتشارات «کتاب کوله‌پشتی» با ترجمه «هانیه چوپانی»، انتشارات «روزگار» با ترجمه « نسرین مجیدی» و ...

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (16)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سیده مریم قادری
    • پاسخ به نظر

    روایت یک خیال کوتاه از عشق. من که درک نمی کنم اینجور عشق ها رو.

  • تصویر کاربر

    • ستاره روشن
    • پاسخ به نظر

    همان اول و در پیشگفتار کتاب سروش حبیبى با افتخار کل داستان کتاب را در یک صفحه اسپویل می‌کند «پسرکى که هیچ‌گاه دوستى نداشته و بار اول با دخترى هم زبان می‌شود و دل در گرو او می‌سپارد اما بخت با او یار نبوده و پسرک به خاک سیاه می‌نشیند.» و کات مترجم کل کتاب را لو داد

  • تصویر کاربر

    • دلارام کاردارطهران
    • پاسخ به نظر

    داستانی ساده که به سبک قدیم پر از توصیفات طولانی نوشته شده و نسل جدید ممکن است از آن خوشش نیاید و حوصله اش سر برود.

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

بریده ای از کتاب (42)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • زهرا مجدی
    • 0

    یک دقیقه شادکامی آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست

  • تصویر کاربر

    • آناهیتا افتخاری
    • 3

    آدم از روی بهت سر می جنباند و در دل می گوید که عمر چه زود می گذرد آدم از خود میپرسد که تو با این سال ها که گذشت چه کردی بهترین سال های عمرت را کجا در خاک کردی زندگی کردی یا نه با خود میگویی ببین دنیا چه سرد میشود سال ها همچنان میگذرد و بعد از آن ها تنهایی غمبار است و عصای نا استوار پیری به دستت می دهد و بعد حسرت است و نومیدی.

  • تصویر کاربر

    • مهدی تجلائی فر
    • 5

    مرد خیال باز بیهوده خاکستر خواب های کهنه را زیر و رو می کند و در آن ها شرارکی می‌جوید تا بر آن بدمد و آن را شعله ور کند و با آتش بازافروخته دلِ سردی گرفتهٔ خود را گرم کند و باز آنچه در گذشته آن‌قدر دلنشین و روح انگیز بود و خون را به جوش می‌آورد و چشم ها را پر اشک می‌کرد و فریبش شیرین بود دوباره زنده کند.

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
عیدی