

در آخرين بخش سه گانه که جنگل کوتوله ها نام دارد. الکساندر کولد خيلي خوب ميداند که مادربزرگ ماجراجويش کيت نميتواند از ماجراجويي دست بردارد و از هيجان دور بماند. انگار جوهرش را همين گونه سرشته اند. هنگامي که مجله اينترنشنال جئوگرافيک با او قرارداد مي بندد که درباره نخستين سفر با فيل در آفريقا مقاله اي بنويسد. همراه با ناديا سانتوس و گروه عکاسان مجله به سوي دشت تفته و سرخ کنيا راه مي افتند. پيشگويي در بازار روز به آنها ميگويد که از هم جدا نشوند تا سالم بمانند. در ميانه راه برادر فرناندو کشيش کاتوليک هيات مبلغان مذهبي به سوي اردوگاه آنها مي آيد و سراغ همراهان خود را ميگيرد که به شکل مرموزي ناپديد شده اند. کيت، الکساندر، ناديا و تيم عکاسي و اکتشاف براي تشکيل تيم نجات اعلان آمادگي مي کنند. خلبان محلي به آنها کمک ميکند که به سمت منطقه اي باتلاقي در جنگلهاي انبوه بروند و قبيله اي از پيگمه ها را بيابند که در دنياي پررمز و راز خود تشکيلات فساد برده داري و شکار غيرقانوني راه انداخته اند.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













