

سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران (1)(از سلطنت تاسقوط)
انتشارات نگاه امروز منتشر کرد: سقوط شاه و رژيم شاهنشاهي بيشک براي همه تحليلگران تاريخي يک رويداد مهم و قابل ذکر در تاريخ جهان خواهد ماند. شاه به ترتيب از سه زاويه فرهنگي و سياسي و اقتصادي ضربه ديد که به سقوطش منجر شد. در حوزه فرهنگي، بيتوجهي وي و سيستم او به باورهاي ديني عامل مهمي در اين سقوط به شمار ميرود. کار شاه و سيستم او در بسياري از موارد از بيتوجهي به مبارزه با باورهاي ديني مردم کشيده شده بود. اعتقاد شاهان به باورهاي ديني هرگز در تاريخ مورد توجه جدي مردم نبوده است . اما مبارزه و رويارويي با اعتقادات ديني مردم هميشه حساسيتآفرين بوده است. در حوزه اقتصادي نيز قيمت نفت که بالا رفت، توسعه غيرهمگون و غيرمتوازن در سطح جامعه به وجود آمد که در نتيجه منافع نفت به لايههاي نيازمند جامعه نفوذ نکرد. عدم باور قشر متوسط به پايين جامعه به استفاده صحيح از منابع نفتي و فساد شايع اقتصادي در سطح دربار و مسوولان عاليرتبه نظام شاهنشاهي باعث شد حتي پول حيرتآور نفت هم به جاي تقويت چارچوبهاي نظام باعث آسيبپذيري حکومت و تنفر بيشتر مردم از رژيم شاهنشاهي شود. در اين ميان اين ثروت بادآورده به دليل عدم شناخت و عدم باور شاه به مردم باعث شد هم مردم متوسط به پايين را از دست بدهد و هم خود دچار توهم وحشتناکي شود. مصاحبههاي سالهاي آخر شاه پر از اين توهمات است. رژيمي را که چند سال بعد سقوط کرد قدرت بزرگ جهاني ميپنداشت به طوري که اروپا را از نظر اقتصادي در مرحله بعد از خودش ميپنداشت. شاه ايران توجه نداشت که مباحث فرهنگي، سياسي و به خصوص استقلال سياسي و مسائل اقتصادي يک بسته به هم پيوسته است که بيتوجهي به هر يک از آنان ميتواند نظامي به بزرگي و قدرت رژيم شاه آن روز را درهم بشکند. فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













