

بی شعوری (1)(بس است دیگر)(رقعی)
نخستين پرسشي که با ديدن اين کتاب از خودتان مي پرسيد، تکرار عنوان کتاب است : «بي شعوري »؟ بله، بي شعوري! همان صفتي که روزانه اين و آن را با آن مورد تفقد خود قرار مي دهيم. کتاب را که بخوانيد بدون استثنا اين را از خودتان خواهيد پرسيد : « من هم بي شعورم؟» همين ترس و نگراني از بي شعوري ممکن است شما را وادار به عقب نشيني کند و قيد خواندن اين کتاب را بزنيد. اگر هم وسوسه تان کرده که آن را بخوانيد در آن صورت يک گام به جلو برداشته ايد. در هر دو صورت ،«بي شعوري» کتابي است که هم بايد آن را بخوانيد ! و هم آن را نخوانيد! چرا که : بي شعوري بس است ديگر! کتاب «بي شعوري» فقط داستان درمان بي شعوري يک شخص خاص نيست ، بلکه روزنه ي اميدي است براي کساني که به بي شعوري عادت کرده اند. حرفش هم اين است که دليلي ندارد کسي فکر کند ممکن نيست بتواند با شعور باشد. بي شعوري يک بيماري است ، مثل بقيه بيماري ها ، و روش درماني مشخصي هم دارد .... چه خودتان بي شعور باشيد و چه با بي شعورها رابطه داشته باشيد ،با انتخاب اين کتاب دست کم يک راهنماي خوب داريد که باعث مي شود به بي راهه نرويد.... پس همين الان کتاب را برداريد و شروع کنيد به خواندن . ساعاتي بعد شما براي هميشع از شر بيشعوري خود و ديگران خلاص شده ايد! بيشعوري بس است ديگر! لطفا؟!
شاید بپسندید














از این نویسنده













