

«روياى ناتمام» داراى يك تجربه از زندگى زنى است قصد نشان دادن توانائىهاى خود را بدون تكيه بر ديگران دارد. پس در چنين شرايطى مىبايد از گذشتهى خود ببُرد و امروزش را به آينده پيوند زنَد. شايد مهمترين اثر و نتيجهى اين كتاب، تفكر بيشتر در مورد زنانى است كه به هر علتى، به چاره و راه حلِ سوختن و ساختن تن ندادهاند وبه عنوان انسانى داراى درك و شعور خواستهاند زندگى و آينده خود را آنطور كه مىخواهند و مىتوانند رقم بزنند. پس با همهى توان مىايستند و در برابر تمامى نگاهها و پچپچهاى درِ گوشى، مردانه! مقاومت مىكنند. «روياى ناتمام» داستان يأس و اميد است: ياس و سرخوردگى از آنچه شايد در جامعه داراى ديدگاهى نادرست است و اميد به آينده و كسانى كه به زندگى، تنها از چهارچوب و منظرگاه محدود خود نگاه نمىكنند. داستان، روايتگر قصهى آدمهاى خوب و بدى است كه مطلق نيستندو هر كدام در زمان خود مىتوانند دلى مهربان و يا سخت داشته باشند.
شاید بپسندید














از این نویسنده













