

رمان تاريخي، همه ي آن چيزي نيست که در گذار تاريخ اتفاق افتاده بلکه آن چيزي است که در ذهن خيال پرداز نويسنده شکل گرفته، بر پايه نوشته ها و آثاري که از گذشته ها به جا مانده است. از آنجا که تاريخ نگاران تنها به روايت جنگها و رويدادهاي پيرامون شاهان و بزرگان بسنده مي کنند، آنچه در هاله ي سايه ها و پشت ديوارهاي حوادث تاريخي شکل گرتفه، از قلم افتاده است. تاريخ نگاران نوشته ها و کتيبه ها را کاوش مي کنند و نويسندگان سايه هاي پنهان در پشت ديوارهاي زمان را. در رماني که در دست داريد، از آناهيد چندان خبري نيست. چرا که او پشت ديوارها زندگي مي کند. در تنگناي سايه ها، کتابهاي تاريخي و کتيبه ها از او چندان ياد نکرده اند. من به ناچار از تخيل خود کمک گرفته ام تا در حد امکان او را از پشت ديوارها و سايه ها بيرون بکشم و از توطئه ي موبدان و نجيب زادگان پيرامونش باخبر کنم. در جنگ ميان آناهيد و سايه ها، چه کسي پيروز خواهد شد؟ شايد ناگزير باشم که بگويم: ديوارها! ديوارها!
شاید بپسندید














از این نویسنده













