

قصه فرماندهان (2)(معلم فراری)
دومين کتاب از مجموعه قصه فرماندهان به سردار شهيد همت اختصاص دارد. او که به دنيا آمدنش را مديون کرامت سيدالشهدا (ع) ميدانست، زندگي پُربارش نشان ميداد که وقتي پاي عنايت حضرت در ميان باشد، يک زندگي کوتاه چقدر منشأ برکت ميشود. مطالعه کتاب «معلم فراري» اين فرصت را به خواننده ميدهد که به چند مورد از رازهاي موفقيت و بزرگي شهيد همت دست پيدا کند. در ادامه، به طور خلاصه به چند مورد از خاطرات زندگي وي به شکل داستان اشاره ميشود. مخدومي، اول با يک مقدمهچيني تروتميز، تفاوت آدمها را باهم يادآوري ميکند؛ اينکه مادري در انديشه به دنيا آوردن کودکي است که از نظر فيزيکي و جسمي سالم باشد و مادر ديگر به اين فکر ميکند که بچهاش انسان خوبي باشد. در همين اثنا، ماجراي سفر مادر و پدر همت و به دنيا آمدن محمدابراهيم پس از سفر کربلا را واگو ميکند. زيرکي، هوشياري و ذهن مهندسي شده، خصلتهاي همت است. مثلا در يکي از داستانها ـ که در سالهاي قبل از انقلاب رخ ميدهد ـ همت مسئول آشپزخانه پادگاني در اصفهان است. ماه رمضان است، اما سرلشکر ناجي به اجبار، همه را وادار به روزهخواري ميکند. همت نقشه جالبي براي مفتضح کردن اين سرلشگر گستاخ طراحي ميکند و ....
شاید بپسندید














از این نویسنده













