

انتشارات افراز منتشر کرد: عکس از مريم شهابي اين کتاب از سه ضلع مثلث ديدار و باور و يقين مي گذرد که اگر چشمت يکيش را نديد، با دو تاي ديگر يک انديشه در ذهنت ته نشين شود. اين کتاب به من مي گويد کمي مرا ورق بزن، به شعرها نگاه کن، بعد دوربينت را بردار و برو عکس بگير. يا نه، به عکس ها نگاه کن، هروقت چيزي در تو تکان خورد، کاغذ و قلم را بردار و شعر بگو. در اين کتاب با يک عاشق مواجه مي شوي که برخي اوقات واژه ها براي بيان احساسش کار نمي کند، بدين جهت گاه لازم است به يک تصوير نگاه کني، همچنان که وقتي دو نفري راه مي رويم. حرف مي زنيم، نگاه مي کنيم، ساکت مي مانيم، مي خنديم، گاهي لازم نيست چيزي بگوييم، کافي ست هردومان به يک تصوير نگاه کنيم و يک چشم در چشم شدن، يک لبخند، و تمام. و همچنان به راه رفتنمان ادامه مي دهيم. مجموعه ي اين راه و نگاه و حرف، خاطرات ماست. و اين کتاب خاطرات راه آدم هايي است که در طول مسير به نگاه و زبان مشترک رسيده اند. طرف نقل يکديگر شده اند، و دارند احساس آدمي را مورد خطاب قرار مي دهند که از اين دارايي محروم نباشد. تو با يک قطره و تنها يک قطره... رهايم کردي... حالا در چله ي تابستان همچون پرندهاي آغشته به بنزين در ظل آفتاب نگاهت مي سوزم و زنده زنده خاکستر مي شوم. آنچه در اين کتاب مي خوانم و مي بينم، حساب نيست، آنچه در لابه لاي سطور مي خوانم و در عکسها مي بينم حساب است، يعني آنچه بيان نشده بيشتر از کلمه ها و عکس ها سخن مي گويند. عباس معروفي فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید













