

سه خواهر (جوانه توس)
انتشارات توس منتشر کرد :
در بخشی از کتاب سه خواهر میخوانیم:
- ورشینین: بله، ما را از یاد خواهند برد. سرنوشتمان این است، کاریاش نمیشود کرد. زمانی خواهد آمد که هرچه به نظرمان ضروری و بسیار بااهمیت جلوِه میکند، فراموش خواهد شد، یا بیفایده به نظر خواهد آمد. [کمی سکوت.] عجیب است، اما برایمان ممکن نیست امروز درک کنیم چه چیزی ضروری و چه چیزی مهم است، یا بیهوده و مسخره. مگر کشفیات کوپرنیک، یا مثلاً کریستف کلمب در آغاز مسخره و بیمصرف جلوه نکردند؟ حال آنکه همه حقیقت را در جملههای بیسروته آدمی ابله میجستند. هیچ بعید نیست که زندگی کنونی - که ما بدون چکوچانه میپذیریم - روزی به نظر عجیب و احمقانه بیاید، نادرست و شاید هم گناهکارانه.
- توزنباخ: کسی چه میداند؟ شاید هم روزی بگویند زندگی پرافتخاری را میگذراندهایم و با احترام از ما یاد کنند. این روزها دیگر از شکنجه، از اعدام، از چپاول خبری نیست، با اینهمه مردم با درد و رنج زندگی میکنند!
- سولنی: [با صدای خشدار:] بیه، بیه، بیه، اگر به بارون اجازه بدهند فلسفه ببافد، حتی حاضر است از خورد و خوراک هم چشم بپوشد.
- توزنباخ: واسیلی واسیلیویچ، خواهش میکنم راحتم بگذارید... [صندلیاش را عوض میکند.] واقعاً ملولم میکنید.
- سولنی: [با صدایی خشدار:] بیه، بیه، بیه...
- توزنباخ: با وجود درد و رنجهایی که در زمان ما مشاهده میشوند، که طبعاً وجود هم دارند، باز نشان دهندهی این هستند که جامعه از نظر روحی متحول شده است
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













