

برگزيده ي فستيوال ادبي گلاويژ و جايزه ي تيشک
گزيده داستانهاي کوتاه معاصر کردستان عراق
نسل تازه ي کردهاي داستان نويس که اکثرشان هم پناهنده ي کشورهاي اروپايي هستند،اسطوره پروري ها و ادبيات پرولتري را کنار گذاشته وباذوق وپرقدرت،دارند پيکره ي تازه ي ادبيات کردي را - که شباهت زيادي هم به جنس ادبيات امريکاي لاتين دارد - مي تراشند.
((محله ي مترسک ها))اولين مجموعه از داستان هاي کوتاه معاصر کردستان عراق است که بيشتر در رساي تحسين و معرفي جهان تازه ي داستان نويسي دراين منطقه است.
من در روزي که هيچ آدمي زادي دراين کره ي خاکي به چشم نمي خورد،آمدم ودر زير درخت فساد دراز کشيدم.پس از سيزده ساعت از خواب برخاستم.خانه ي بزرگي در کنارم بود.آن خانه دستشويي بزرگي بود...بسيار بسيار بزرگ.
کرم ها،کرم هاي پليدي،کرم هاي ريز سفيد،در هم مي لوليدند ومانند موج مرداب،بر ديوارها پيچ و تاب مي خوردند.ميلياردها ميليارد کرم از ديوارها بالا مي رفتند و وول مي خوردند...
از داستان ((دستشويي)) نوشته ي يونس رضايي
شاید بپسندید














از این نویسنده












































