

انتشارات نيلوفر منتشر کرد:
«آنگاه پي بردم که،دست کم،من در سراسر اين سالهاي دراز،طاعون زده بوده ام و با وجود اين با همه صميميتم گمان کرده ام که بر ضد طاعون مي جنگم.دانستم که بطور غير مستقيم مرگ هزاران انسان را تاييد کرده ام و با تصويب اعمال و اصولي که ناگزير اين مرگ ها را به دنبال دارند،حتي سبب اين مرگ ها شده ام.ديگران از اين وضع ناراحت به نظر نمي آمدند و يا لااقل هرگز يه اختيار خود درباره آن حرف نمي زدند.من گلويم فشرده مي شد.من با آنها بودم و با اينهمه تنها بودم.وقتي که نگراني هايم را تشريح مي کردم،آنها به من مي گفتند که بايد به آنچه را که نمي توانستم ببلعم به خورد من بدهند.اما من جواب مي دادم که طاعون زدگان بزرگ،آنها که رداي سرخ مي پوشند...آنها هم در اين مورد دلائل عالي دارند و اگر من دلائل جبري و ضرورياتي را که طاعون زدگان کوچک با استدعا و التماس مطرح مي کنند بپذيرم نمي توانم دلائل طاعونيان بزرگ را رد کنم.به من جواب مي دادند که بهترين راه حق دادن به سرخ ردايان اين است که اجازه محکوم ساختن را منحصرا در اختيار آنها بگذاريم.اما من با خود مي گفتم که اگر انسان يکبار تسليم شود ديگر دليلي ندارد که متوقف شود.تاريخ دليل کافي به دست من داده است،اين روزگار مال کسي است که بيشتر بکشد.همه آنها دستخوش حرص آدمکشي هستند و نمي توانند طور ديگري رفتار کنند.»
از متن کتاب
فروشگاه اينترنتي 30بوک





شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













