%15


دفعات مشاهده کتاب
7414
علاقهمندان به این کتاب
139
میخواهند کتاب را بخوانند.
8
کتاب را پیشنهاد میکنند
10
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
2
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات نيلوفر منتشر کرد:
شازده احتجاب توی همان صندلی راحتش فرو رفته بود و پیشانی داغش را روی دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه میکرد. یکبار کلفتش و یکبار زنش آمدند بالا. فخری در را تا نیمه باز کرد، اما تا خواست کلید برق را بزند صدای پا کوبیدن شازده را شنید و دوید پایین. فخرالنسا هم آمد و باز شازده پا به زمین کوبید.
سرشب که شازده پیچیده بود توی کوچه، در سایه روشن زیر درختها، صندلی چرخدار را دیده بود و مراد را که همان طور پیر و مچاله توی آن لم داده بود و بعد زن را که فقط یک چشمش از گوشه چادر نماز پیدا بود.
سلام
و زن گفت سلام:
مراد، باز که پیدات شد، مگر صد دفعه نگفتم…؟
خوب، شازده جون، امواراتم اصلاح نمیشه، وقتی دیدم شام شب نداریم، گفتم: ((حسنی، صندلی را بیار، بلکه کرم شازده کاری بکنه.)
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9789644481376
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
120 صفحه
نوبت چاپ
20
وزن
148 گرم
سال انتشار
1403
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.

بهرام جعفرپور
01 اردیبهشت 1402
یک شاهکار ادبی
0
0

مهرناز بهروش
14 آذر 1401
واقعا کتابشو دوست دارم. توی کلاس ادبیات با استادمون خوندیم و باید بگم که این کتاب مثل خشم و هیاهو توی زمانهای حال و گذشته روایت میشه و خط داستانی مستقیم نیست پس موقع خوندن حتما به این نکته دقت کنید.
0
0

مریم نظری
11 بهمن 1400
متن کتاب پیچیده بود دقت و تمرکز بالایی میخواست برای پیدا کردن موقعیت متن داستان
0
0

امیرمحمد شریفی
22 اردیبهشت 1399
این نسخه ی سانسور شدست؟
0
0

مدیر سایت
22 اردیبهشت 1399
سلام . وقت بخیر. نسخه تایید شده نویسنده توسط ناشر چاپ شده است .
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














123٬250 تومان
145٬000
%15