شاهزاده خانم زشت و دلقک دانا (پالتویی)

روزي روزگاري، وقتي که فکر و ذکر همه? مردم دنيا زيبايي بود و بس، در سرزمين دم‌پختک شاهزاده خانمي به دنيا آمد که حتي يک ذره هم خوشگل نبود. اين‌که اعتبار دم‌پختک در بين ساير قلمروهاي پادشاهي سقوط کرد و شاه ايروين و ملکه جوليا چطور توي ذوق‌شان خورد بماند... حالا شاهزاده خانم رُزِ خوب و دوست‌داشتني ما مي‌خواهد زيبا شود تا با شاهزاده جعفري خوش‌قيافه عروسي کند. جاسپر، دلقک دربار که درواقع خردمندي است در لباس مبدل (چون در اين سرزمين خردمندان جايي ندارند) همراه با پريِ مادرخوانده به کمک رُز مي‌آيند... نتيجه‌اش چه مي‌شود؟ داستانش را بخوانيد. مارگرت گري قصه? پريان شيرين و جذابي را برايتان نقل مي‌کند که با شکستن تمام کليشه‌هاي قديمي آفريده شده است. اين کتاب برنده? جايزه? کريستوفر و برگزيده? کتابخانه? مونيخ (وايت ريونز) در سال 2003 است.