خرستان

انتشارات صداي معاصر منتشر کرد:
در ابتدا تنها خر بود و فرشته.
شايد تعجب کنيد چطور آهنگساز و رهبر ارکستر مشهوري مثل لوريس چکناواريان دست به کار نوشتن کتاب شده است. و شايد حتي بيشتر متعجب شويد اگر متوجه شويد اين کتاب مجموعه داستان طنز است. تازه اگر متوجه شويد که شخصيت‌هاي اصلي اين کتاب و داستان‌هاي آن خر هستند ديگر واقعا تعجب خواهيد کرد. داستان‌هايي از خرهايي که هواپيما دارند، پليس دارند، گاهي شانس خرکي به آن‌ها روي مي‌آورد، پيش متخصص زيبايي مي‌روند، پارک مي‌روند و البته که گاه دلگير مي‌شوند و ناراحت.
کمي آشنا و غريب نيستند اين خرها؟
خب پس حتمن لازم است اول مقدمه‌ي خرستان را مرور کنيد. البته مقدمه که نه. بلکه گپ و گفت يارتا ياران با لوريس چکناواريان.
يارتا: ما هر دو سير تا پياز خرستان را مي‌دانيم. شما هفتاد داستان نوشتيد که سي و نه تاي آن رفت کنار و از سي و يکي آن، کتاب خرستان سر و سامان گرفت. يادتان هست که پاي خرها از کي آمد وسط داستان نوشتن شما؟
لوريس: در زبان فارسي، اسم خر که مي‌آيد وسط، خنده‌مان مي‌گيرد. خر، زيباست و مظلوم. من، اعتقاد دارم در وجود ما آدمها، همه‌ي حيوانات وجود دارند. براي مثال، خود من: وقتي عصباني مي‌شوم، مي‌شوم ببر؛ وقتي سعي مي‌کنم ديپلماتيک رفتار کنم، روباه مي‌شوم؛ زمان تعارف کردن، مي‌شوم گربه؛ زمان اذيت کردن کسي، خرس مي‌شوم؛ اين وجوه گوناگون شخصيت انسان را وقتي دريافتم که رفتم به باغ وحش وين، به تماشاي حيوانات. خر در باغ وحش از همه مظلوم‌تر بود، در رديف بره و گوسفند. من، خيلي تحت تاثير خر قرار گرفتم، ايستادم برابرش و نگاهش کردم. بعد، يکباره، خنده‌ام گرفت. همراهم از من پرسيد: چرا مي‌خندي؟ گفتم: ببين! من هم مثل اين خر، ياد خودم و سادگي‌هاي خودم مي‌افتم! من ياد گرفته‌ام که به خودم بخندم نه به ديگران. تا امروز هم همچنان به خودم مي‌خندم. اصل و اساس نوشتن داستان‌هاي خرستان، همين خنديدن به خود است.
ما نمي‌دانيم از کجا آمده‌ايم و به کجا مي‌رويم. شايد من در زندگي بعدي، خر باشم. پس بهتر است که ياد بگيريم که هر روز به خود بخنديم. اين فقط خر نيست که هر روز بار سنگيني را روي پشت خود مي‌برد، ما آدم‌ها هر روز باري سنگين‌تر از بار خر را بر دوش خود مي‌بريم.
کتاب خرستان بسيار شکيل چاپ شده است. کتاب آرايي و طرح‌هاي زيباي يارتا ياران کتاب را بسيار چشم نواز ساخته. کارنامه کاري لوريس چکناوريان هم که در آخر کتاب آمده تيتروار و رسمي نيست و روايتي شيرين از کار و بار يک هنرمند طناز است.
فروشگاه اينترنتي 30بوک