%22


و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود
3٫0
(48)
5 نظر
نویسنده:
مترجم:
ناموجود
دفعات مشاهده کتاب
4463
علاقهمندان به این کتاب
102
میخواهند کتاب را بخوانند.
13
کتاب را پیشنهاد میکنند
16
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
1
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات نون منتشر کرد:
حالا دیگر فردریک بکمن مشهورتر و محبوبتر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. میلیونها نفر در دنیا رمان اول او، مردی به نام اوه، را خواندهاند وشیفتهاش شدهاند. این نویسنده خلاق سوئدی با رمانی کوتاه آمده است: و راه خانه هر روز صبح دورتر و دورتر میشود. او میخواهد تا دل دوستداران این سبک را هم به دست آورد.
این رمان، داستانی است درباره خاطرهها و گمشدنشان. در قالب سه روایت؛ سلامی عاشقانه از ورای مرزهای پیری، خداحافظی پدربزرگی با نوهاش و پدری با پسرش.
فروشگاه اینترنتی ۳۰بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786007141885
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
70 صفحه
نوبت چاپ
19
وزن
118 گرم
سال انتشار
1403
کتاب «و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود» (And Every Morning the Way Home Gets Longer and Longer) اثری کوتاه از فردریک بکمن (Fredrik Backman) نویسندهٔ سوئدی است که در ایران او را بیشتر بهخاطر رمانهای «مردی به نام اُوِه» (A Man Called Ove) و «مردم مشوش» (Anxious People) میشناسند. در این کتاب که در سال ۲۰۱۶ برای اولینبار منتشر شد، بکمن تصویری فوقالعاده تأثیرگذار از مبارزهٔ یک مرد مُسن برای حفظ ارزشمندترین خاطراتش و تلاشهای خانوادهاش برای مراقبت از او ترسیم کرده است درحالیکه این خانواده باید راهی برای رها کردن پیدا کنند. بکمن با همان نثر جذابیت همیشگیاش، بار دیگر درک بینظیر خود از طبیعت انسان و دلسوزی عمیقش برای افراد در شرایط دشوار را آشکار میکند. این کتاب، گوهری کوچک با پیامی است که تا آخر عمر آن را گرامی خواهید داشت.
دربارهٔ کتاب
.
داستان «و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود» دربارهٔ تجربهٔ عاطفی از دستدادن حافظه است. نویسنده از طریق رابطهٔ بین یک پیرمرد، نوه و پرسش، این تجربه را بررسی کرده است. داستان در فضایی سورئال و رؤیایی و از دیدگاه محو ذهن پدربزرگ روایت میشود چون به خاطر زوال عقل به آرامی حافظهٔ خود را از دست میدهد. در این دنیای ذهنی رو به زوال، پدربزرگ سعی میکند خاطرات همسر محبوبش، اشتیاقش به ریاضیات و عشقش به خانواده، به ویژه نوهٔ جوانش را حفظ کند.پدربزرگ که هر روز قوای ذهنی خود را بیشتر و بیشتر از دست میدهد و از این مسئله آگاه است، با ترس از فراموش کردن افرادی که دوستشان دارد و ترک عاطفی آنها قبل از مرگ، دستوپنجه نرم میکند. بکمن در این رمان از طریق مکالمات صمیمانه میان پدربزرگ و نوه، به موضوعاتی مثل عشق، فقدان، رها کردن و پیوندهای بین نسلی پرداخته است. نثر بکمن مثل همیشه شاعرانه و عمیقاً انسانی است و به کسانی که شاهد خداحافظی تدریجی یکی از عزیزانشان به دلیل بیماری آلزایمر بودهاند، آرامش را هدیه میدهد.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود» یک رمان کوتاه عمیقاً احساسی و شاعرانه است که درد و زیبایی از دستدادن حافظه را به تصویر کشیده است. این داستان در فضایی رویایی ذهن یک پیرمرد مبتلا به آلزایمر روایت میشود و به موضوعاتی مثل عشق، پیری و استحکام پیوندهای خانوادگی میپردازد. سبک مینیمالیستی و دیالوگهای لطیف این رمان را بسیار خاص کرده است. برخی از ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• نثر شاعرانه و مینیمالیستی: بکمن از زبانی ساده اما غنی استفاده کرده که با کلمات کم، احساسات قوی افراد را برانگیزاند. این سبک دنیای در حال کوچک شدن پدربزرگ را نشان میدهد و مخاطب را به تأمل وامیدارد.
• مضامین احساسی: نویسنده در داستانی لطیف تجربیات مردم دنیا مثل پیری، زوال عقل، عشق خانوادگی و ترس از فراموش شدن را به تصویر کشیده است. صداقت احساسی این کتاب، آن را برای خوانندگان هر سنی قابلفهم و تأثیرگذار کرده است.
• فضای استعاری: چشمانداز سورئال و کوچک شدن ذهن پدربزرگ، هم فضایی واقعی و هم نمادین دارد و به خوانندگان اجازه میدهد تا فرآیند از دستدادن حافظه را به صورت بصری و احساسی تجربه کنند.
• ارتباط قوی بین نسلها: پیوند عمیق بین پدربزرگ و نوهاش نوآ، در قلب داستان قرار دارد و اهمیت میراث عاطفی و خرد منتقل شده بین نسلها را برجسته میکند.
• کوتاه اما عمیق: این کتاب با وجود اینکه یک رمان کوتاه است، اما پیامی قدرتمند و تأثیرگذار را به خواننده منتقل میکند و همین آن را به کتابی ایدهآل برای کسانی کرده که به دنبال یک مطالعهٔ سریع اما عمیق میگردند.
بازخوردها به رمان
.
• این رمانِ کوتاهِ زیبا و تأثیرگذار را در یک نشست خواندم و کاملاً شگفتزده شدم و میخواستم آن را با هر کسی که میشناسم به اشتراک بگذارم. لیزا جنووا (Lisa Genova)، نویسنده • رمان کوتاه بکمن، دلنشین، تلخ و شیرین است... خردمندانه و دلخراش است و لذت ارتباط را حتی در بحبوحهٔ رهاکردن گرامی میدارد. مجلهٔ پیپل (People Magazine)
• رمانی کوتاه که باید از آن لذت بُرد و آن را بارها خواند، دربارهٔ یک پسر، پدر و پدربزرگش، درحالیکه یاد میگیرند چطور از هم خداحافظی کنند. این کتابی کوچک با پیامی بزرگ است. سانفرانسیسکو کرونیکل (San Francisco Chronicle)
• زیبا، رؤیایی، دلخراش و دلگرمکننده. دستمال کاغذی یادتان نرود! همهٔ دستمال کاغذیها را بیاورید. ریلسیمپل دات کام (REALSIMPLE.COM)
• غمگینترین و شیرینترین کتاب تاریخ... بهطرز دلخراشی غمانگیز است اما در نهایت آن را زیبا و روحیهبخش خواهید یافت. تریبون خبری لاسال (LaSalle)
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
اگر از مطالعهٔ داستانهای کوتاه لذت میبرید یا اگر درد مبارزهٔ با آلزایمر را چشیدهاید یا یکی از عزیزانتان با این مشکل روبهرو شده است، این کتاب را بخوانید. این کتاب به ویژه مناسب کسانی است که دوست دارند در مورد روابط بین نسلی مثل رابطهٔ بین پدربزرگها، مادربزرگها و نوهها کتابی بخوانند. اگر به دنبال یک مطالعهٔ کوتاه اما عمیقاً احساسی و تأثیرگذار میگردید، این کتاب برای شماست.چرا رمان «و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود» را بخوانیم؟
.
• داستانی عمیقاً احساسی و همدلانه: این داستان برای هر کسی که با فقدان تدریجی یکی از عزیزانش دستوپنجه نرم کرده باشد، آرامش میآورد. نویسنده در این کتاب نشان میدهد که چگونه عشق و حضور، حتی با محو شدن حافظه نیز معنادار باقی میماند و به خواننده کمک میکند تا در تجربیات غم و اندوه یا مراقبت از خود، کمتر احساس تنهایی داشته باشد.• نثر زیبا و متنی ملایم و آسان: نثر شاعرانه و درعینحال سادهٔ فردریک بکمن، این رمان کوتاه را برای بسیاری از خوانندگان ساده و قابلفهم کرده است. میتوانید آن را در یک نشست بخوانید، اما تأثیر عاطفی آن مدتها پس از ورق زدن آخرین صفحه، در ذهنتان باقی خواهد ماند.
• بررسی مضامین عمیق زندگی: موضوعاتی مثل زوال عقل، پیری، رها کردن، میراث و عشق در این رمان به ظرافت بررسی شدهاند. این کتاب بسیار دروننگر و عمیقاً احساسی است و به خواننده نشان میدهد که عشق چقدر میتواند در خانواده تأثیرگذار و حیاتی باشد.
• قدردانی از پیوندهای بین نسلی: ارتباط عمیق پدربزرگ و نوهاش در قلب این داستان قرار دارد و به خواننده قدرت عشق بین نسلها را یادآوری میکند و نشان میدهد که این قدرت حتی زمانی که کلمات و خاطرات در حال محو شدن باشد، چقدر حیاتی و تأثیرگذار است.
• مراقبهای جاودانه در مورد معنای انسان بودن: نویسنده در این کتاب نشان میدهد که هویت، حافظه و مرگ، چقدر در زندگی انسانها تأثیرگذار است و تمام این موضوعات را در یک رمان کوچک اما صمیمی گنجانده است. این داستان نوع نگاه شما به زندگی، فقدان و مرگ را به آرامی تغییر خواهد داد.
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود» را بخوانید اگر به دنبال یک شاهکار کوتاه میگردید که عمیقاً احساسی و تأثیرگذار باشد. نویسنده در این کتاب از دستدادن حافظه و قدرت عشق بین نسلها را به تصویر کشیده و از طریق نثر شاعرانه و دیالوگهای صمیمانهاش، پیری، هویت و خداحافظی از عزیزان را به خوانندگان نشان داده است. چه شخصاً در خانوادهٔ خود با بیماری آلزایمر روبهرو شده باشید یا اینکه صرفاً بخواهید یک رمان بسیار زیبا و ملایم بخوانید، این کتاب را بسیار لطیف، دلنشین و معنادار خواهید یافت.
دربارهٔ نویسنده
.
فردریک بکمن در سال 1981 و در هلسینبورگ، اسکانیا به دنیا آمد و در کشور سوئد بزرگ شد. او نویسنده، وبلاگنویس و مقالهنویس سوئدی است. او برای مجلههای سوئدی زیادی نوشته است و نوشتن را در سال 2012 با کتاب «مردی به نام اُوِه» شروع کرد. این کتاب پس از انتشار به مدت 42 هفته در فهرست پرفروشترین کتابها باقی ماند. با اقتباس از کتاب مردی به نام اُوه تاکنون دو فیلم ساخته شده است و بسیاری از کتابهای او به انگلیسی ترجمه شدهاند. بکمن دو فرزند دارد و کتاب دومش، «تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید دربارۀ دنیا بداند» (Things My Son Needs to Know about the World) را بر اساس تجربیات خودش در زمینۀ فرزندپروری نوشت. کتابهای فردریک بکمن پرفروشترین کتابهای کشور سوئد هستند و این کتابها به بیش از 25 زبان زندۀ دنیا ترجمه شدهاند. «مردی به نام اُوِه»، «مادربزرگم از من خواست به شما بگویم متأسف است» (My Grandmother Asked Me to Tell You She's Sorry) و «بریت ماری اینجا بود» (Britt-Marie Was Here) از مهمترین آثار بکمن هستند.
معرفی کتابهای مشابه:
.
اگر از مطالعهٔ این رمان کوتاه لذت بردید یا تحت تأثیر آن قرار گرفتهاید و به دنبال آثار مشابه میگردید که از نظر احساسی به موضوعات مشابهی پرداخته باشند یا لطیف و تأثیر گذار باشند و حول محور موضوعاتی مثل خاطره، زوال عقل، پیری، مرگ و عشق خانوادگی بچرخند، مطالعهٔ کتابهای زیر را به شما پیشنهاد میکنیم.• کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید (The Five People You Meet in Heaven)
.
کتاب «پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید» رمانی دلگرم کننده و فلسفی اثر میچ آلبوم (Mitch Albom) نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی است. این کتاب از لحاظ احساسی و موضوعی با کتاب «و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود» اثر فردریک بکمن دارد. هر دو رمان به پیری، حافظه و وزن عاطفی لحظات پایانی زندگی میپردازند. در حالی که داستان آلبوم به بررسی زندگی پس از مرگ و حل معنوی میپردازد، رمان کوتاه بکمن همچنان در دنیای درونی ذهنی که به دلیل زوال عقل در حال محو شدن است، ریشه دارد. با این حال، هر دو اثر به معنای انسان بودن، چگونگی پیوند عشق و خاطره، و اینکه چگونه حتی کوچکترین تعاملات میتوانند اثرات ماندگاری بر جای بگذارند، میپردازند. هر کدام از این داستانها، سفری آرامشبخش و دروننگر به سوی رها کردن، گرمی و شفقت هستند.این کتاب داستان اِدی را روایت میکند؛ یک تعمیرکار مسن در یک شهربازی که هنگام تلاش برای نجات یک دختر جوان از یک وسیله بازی در حال سقوط، جان خود را از دست میدهد. پس از مرگش، ادی خود را در زندگی پس از مرگ مییابد، جایی که با پنج نفر که تأثیر قابل توجهی بر زندگی او داشتهاند - برخی برای او آشنا هستند و برخی دیگر غریبه - ملاقات میکند. هر برخورد، حقایق پنهان، احساسات حل نشده و معانی عمیقتری را در پشت لحظاتی که او فکر میکرد بیاهمیت یا اشتباه درک شدهاند، آشکار میکند و به او کمک میکند تا آرامش پیدا کند و هدف خود را درک کند.
• کتاب پیرمرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد (The Hundred-Year-Old Man Who Climbed Out the Window and Disappeared)
.
کتاب «پیرمرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» رمانی کمدی، تأثیرگذار و ماجراجویانه اثر یوناس یوناسن (Jonas Jonasson)نویسنده سوئدی است. با وجود لحن طنزآمیزش، این رمان شباهتهای موضوعی اساسی با کتاب فردریک بکمن دارد. هر دو داستان بر شخصیتهای اصلی مسن تمرکز دارند که به زندگی، حافظه و گذر زمان میاندیشند. در حالی که کتاب بکمن تأملی آرام و احساسی در مورد زوال عقل و عشق خانوادگی است، رمان یوناسون رویکردی سبکتر و پوچگرایانهتر به پیری و میراث دارد. با این حال، در هر دو اثر، به پیری نه به عنوان یک پایان، بلکه به عنوان یک ادامه و فضایی برای رشد، تأمل و ماجراجویی غیرمنتظره نگاه کردهاند. هر یک از آنها به خوانندگان یادآوری میکنند که زندگی، حتی در فصلهای پایانی خود، هنوز میتواند ما را غافلگیر کند، بیاموزد و با دیگران مرتبط کند.داستان با آلن کارلسون، یک صد ساله ساکن خانه سالمندان آغاز میشود که تصمیم میگیرد درست قبل از جشن تولد ۱۰۰ سالگیاش از پنجره فرار کند. آنچه در ادامه میآید، سفری عجیب و غریب و پر از پولهای دزدیده شده، گانگسترها، پلیس و مجموعهای از شخصیتهای عجیب و غریب است. گذشته به همان اندازه باورنکردنی آلن - دخالت تصادفی او در بسیاری از مهمترین رویدادهای تاریخی قرن بیستم، از جمله کار بر روی بمب اتم و دوستی با رهبران جهان - در هم تنیده با ماجراجوییهای امروزی است.
سخن پایانی
.
این کتاب تأملی آرام اما عمیق در حافظه، هویت و بار عاطفی پیری است. بکمن از طریق دنیای کوچکشدهٔ ذهن یک پیرمرد، روایتی عمیقاً صمیمی خلق کرده است که درد رها کردن و زیبایی ماندن را به تصویر میکشد. فضای سورئالِ این رمان کوتاه به خواننده اجازه میدهد تا وارد ذهن کسی شود که با زوال عقل زندگی میکند و این تجربه را هم عمیقاً شخصی و هم جهانی کرده است. وزن عاطفی این داستان و لطافت آن باعث شده که این داستان از سایر داستانهای دیگر متمایز باشد.بکمن داستانی پیچیده خلق نکرده است، بلکه با روایتی بسیار ساده و لطیف، لحظات قدرتمند بین یک خانواده و بهویژه رابطهٔ تأثیرگذار بین یک پدربزرگ و نوهاش را روایت کرده تا نشان بدهد قدرت عشق و خانواده چقدر میتواند بزرگ باشد و اینکه حتی در مواجهه با زوال عقل و بیماری آلزایمر شق و ارتباط همچنان میتواند پابرجا باقی بماند. این کتاب به آرامی به ما میآموزد که چگونه میتوان بدون از دستدادن آنچه بیشترین اهمیت را دارد، خداحافظی کرد.
در نهایت این رمان کوتاه ادای احترامی دلسوزانه به تمام کسانی است که در حال گذر از این دوران سخت هستند. کوتاهی این رمان باعث شده که بتوانید آن را در یک نشست بخوانید و عمیقاً با آن ارتباط برقرار کنید. این کتاب یک درس لطیف دربارهٔ عشق، حافظه و قدرت انسان و هر چیزی است که در طی زمان ممکن است از دست برود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
چشمان پیرمرد بهطور عجیبی خالی است. ناامیدانه به شقیقههایش میزند. پسرک دهان باز میکند که چیزی بگوید ولی وقتی این صحنه را میبیند جلوی خودش را میگیرد. در عوض آرام مینشیند و همان کاری را میکند که پدربزرگ یادش داده بود اگر گم شد انجام دهد: «محیط اطرافت را زیر نظر بگیر، دنبال ردپاها و سرنخها بگرد.»نیمکت در احاطهٔ درختان است چون بابابزرگ عاشق درختهاست، چون درختها اهمیتی به افکار آدمها نمیدهند. شبحی از پرندهها از آنها بالا میآیند و در آسمان پخش میشوند و با اطمینان بر باد تکیه میزنند. یک اژدها میدان را میپیماید، خوابآلود و سبز، و یک پنگوئن با رد دستی شکلاتی روی شکم در گوشهای بهخواب رفته است. یک جغد مهربانِ یکچشم هم کنار او نشسته است. نوآ همه را میشناسد. مال او هستند. اژدها را بابابزرگ درست وقتی که به دنیا آمد به او داده بود، چون که مامانبزرگ گفته بود اژدها برای نوزاد اسباببازی توبغلی مناسبی نیست و بابابزرگ هم گفته بود که او هم یک نوهٔ مناسب نمیخواهد.
عدهای دور میدان قدم میزنند، اما تصویرشان مبهم است. وقتی پسرک میخواهد روی خطوط اندام آنها متمرکز شود از چشمهایش میگریزند، مثل نوری که از میان پرده کرکره میتابد.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.

فاطمه قنبرلو
19 خرداد 1404
واقعا قشنگ بود من که کلی گریه کردم
0
0

فاطمه حریری
25 اسفند 1400
نوشته های فردریک بکمن یه سبک راحتی دارن، راحت میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد، این داستان یه خداحافظی رو روایت میکنه، خداحافظی از کسی که جسمش هنوز با شماست اما خاطراتش دارن شما رو ترک میکنن
0
0

سعیده مسلمی زاده
24 بهمن 1400
دل نشین و دوست داشتنی
حجم کمی داره و خوندنش لذت بخشه
0
0

عصمت آشنا
02 آذر 1400
چرا دستمو اینقدر محکم گرفتی پدربزرگ
چون همه چی داره ناپدید میشه نوا و من میخوام تو رو طولانی تر از بقیه چیزهای دیگه، برای خودم نگه دارم.
این کتاب کم حجم، پر از جملات زیبا و تامل برانگیزه.
0
0

عصمت آشنا
08 اردیبهشت 1400
یک عاشقانه عمیق و بی نظیر
0
0
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













