

انتشارات نون منتشر کرد: «...اين زن، توي اين سن، همينطور الکي الکي شروع ميکند به بازي کردن مثل بچهها، اصلا هم کاري ندارد کسي باشد يا نه. وقتي ميخواهد بازي کند، خودم برايش موسيقي ميگذارم و مينشينم تماشايش ميکنم و بغض گلويم را ميگيرد. جوري ميرود تو کوک موسيقي که نگو. اول دستهاش را مثل بالهاي پروانه بالا و پايين ميکند درست مثل بچههاي کوچک، خيلي معصومانه، بعد هم شروع ميکند و با انگشتهاي هردو دست شکلک ميسازد. مثلا قلب ميسازد يا يک جور حشره خيالي يا چهارپايي که در حال دويدن است و يا دو انگشت دستش را راه ميبردروي پايش، مثل بچهها، وقتي راه رفتن آدميزاد را تقليد ميکنند. من هم مينشينم نگاهش ميکنم. اصلا کاري به کارش ندارم. اين طور مواقه است که حالت چشمهايش مثل چند سال قبل، وقتي بابا و آبجي زنده بودند و تو هم بودي ميشود. وقتي سرحال بود. خيلي اين نگاهش را دوست دارم. اين کار خوشحالش ميکند. بايد بينياش...» از متن کتاب فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













