

انتشارات آسو منتشر کرد : ويليام فالکنر ميگويد : "خشم و هياهو" از يک تصوير ذهني شروع شد. زماني که شکل نمادين داشت متوجهش نبودم.تصور دخترکي با شلوار گلي روي درخت هلو بود،که از پنجرهاي ميتوانست مراسم تدفين مادربزرگش را ببيند و مشاهداتش را براي برادرش،که پايين درخت ايستاده است،تعريف کند.زماني که توضيح دادم آنها،که هستند و چه ميکنند،فهميدم غيرممکن است بشود همه آنها را در يک داستان کوتاه بياورم و بايد تبديل به يک کتاب شود.شروع کردم داستان را از چشم دخترکي کلهشق تعريف کردن،چون حس کردم تاثيرگذارتر خواهد بود اگر داستان از ديد کسي روايت شود، ک ميداند چه اتفاقي ميافتد ولي از چرايي ماجراها خبر ندارد. سعي کردم دوباره تعريفش کنم،همان قصه را از ديد برادري ديگر. باز هم خودش نشد.براي سومين بار داستان را از زبان برادر سوم روايت کردم.هنوز هم آنطور که بايد باشد نبود.تلاش کردم تکه ها را کنار هم قرار دهم،خودم راوي شوم و جاهاي خالي را پر کنم. اين کار را کردم تا خودم هم به آرامش برسم/منبع :پارسينه فروشگاه اينترنتي 30 بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













