بینوایان (2 جلدی)

(196)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
17820

علاقه مندان به این کتاب
169

می‌خواهند کتاب را بخوانند
13

کسانی که پیشنهاد می کنند
49

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بینوایان

انتشارات هرمس منتشر کرد:
تا زمانی که به سبب قوانین و رسوم، عذابی اجتماعی پدید آید که در اوج تمدن دوزخ­هایی بیافریند و تقدیر الاهی را با مصیبتی انسان بیالاید؛ تا زنانی که سه گرفتاری زمانه-سقوط مرد به دلیل رنجبری، تباهی زن به دلیل گرسنگی، نزاری کودک به دلیل ناآگاهی، از میان نرفته باشد؛ تا زمانی که در سرزمینی اختناق اجتماعی امکان­پذیر باشد یا، به بیان دیگر و از دیدگاهی گسترده­تر، تا زمانی که در زمین نادانی و بینوایی باشد، کتاب­هایی از این دست بی­فایده نخواهند بود. یقین دارم که این کتاب، اگر یکی از مهم­ترین آثار جهان نباشد، مهم­ترین اثر من است. ویکتورهوگو آثار ویکتور هوگو از غنای واژگانی بسیاری برخوردارند و شاید اگر در زمینه نگارش فرهنگ­های فرانسه تجربه نداشتم نمی­توانستم دشواری­های ترجمه بینوایان، را از سر راه بردارم و متنی چنان روان و یکدست عرضه کنم که همچون متن فرانسه­اش تاثیرگذار باشد. محمدرضا پارسایار
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

بینوایان

عکس کاور کتاب بینوایان


یک دختر بچه که عروسک نداشته باشد تقریبا به همان اندازه بدبخت و به طور کلی همچنان ممتنع است که یک زن بچه نداشته باشد. پس کوزت هم از شمشیر عروسکی ساخته بود.


بینوایان رمان بزرگ قرن نوزدهمی فرانسوی، رمان تاریخی بزرگ و حجیمی است که بسیاری از تاریخ فرهنگی هنری، سیاسی، معماری، فلسفه، اخلاقیات و ضد اخلاقیات مذهب و ماهیت عشق را شرح می‌دهد. ویکتور هوگو نویسندهٔ سرشناسی است که شاید اندکی از او شنیده باشید  اما بعد از مطالعه این مقاله بیشتر و عمیق‌تر با او و سبک نوشتاری و کتاب‌هایش آشنا خواهید شد. 

معرفی کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو

بینوایان را می‌توان رمانی تاریخی بر شمرد. در حقیقت این رمان حماسه‌ای خاص و مردمی است. بدون شک هوگو در ابتدای رمان تحت‌تأثیر انوره دو بالزاک بوده است. وصف حالات و رفتار شخصیت عالی‌جناب میریل و یا آقای ژیلنورمان از لحاظ دقت و روشنی و پرهیز از توضیح واضحات (صرف‌نظر از نوعی گزافه‌گویی که به سبب قلم خود هوگو و سبک نوشتاری اوست) هم سنگ توصیفات در کمدی انسانی است. 

گرچه بینوایان هوگو هرگز به‌صورت داستان‌های دنباله داری که در قسمت ثابتی از روزنامه منتشر می‌شوند و اصطلاحاً پاورقی نامیده می‌شدند، منتشر نشد، ولی هوگو بارهاوبارها از شگرد و سبک رمان‌های پاورقی در کار خود استفاده می‌کند و خواننده را همواره در تعلیق نگه می‌دارد. بینوایان تنها تحت‌تأثیر رمان‌های بالزاک نبوده است. رمان‌های سوسیالیستی و رمانتیک ژرژ ساند و اکثر سوسیالیست‌های فرانسه به‌خصوص کابه و پرودون و فوریه، همگی کم‌وبیش اثر خود را بر بینوایان گذاشته‌اند. ولی آیا این‌همه تقلید سبک، لحن و ساختار به این معناست که ویکتور هوگو خودش به‌عنوان نویسنده در بی نوایان حضور ندارد؟

پاسخ این سؤال به قطع منفی است. در بین کارهای هوگو کمتر اثری را می‌توان یافت که تا این حد بازنمود ویژگی‌های شخصیتی، منش، عیب و هنر او باشد. ویژگی‌هایی مانند تکبر و غرور، میل به سخنان قلمبه‌سلمبه پراحساس و درهم‌ریخته درباره کرامت انسانی، قدرت برآشفتن احساسات و تلقین خشم و ناتوانی از طریق کلمات و احساس عظمت درونی. همهٔ اینها را می‌توان هم در خود هوگو هم در آثارش به‌ویژه بینوایان به‌راحتی جستجو کرد. به همین دلیل است که بینوایان توانسته زیباترین تعابیر و توصیفات را در کنار پست‌ترین شوخی‌ها و ژاژخواهی‌ها، کنار هم جمع کرده و ارائه کند.

در این رمان فخرفروشی‌های خنده‌دار، ایدئولوژی‌های مبهم، پخمگی‌های رقت‌انگیز و تظاهر به هنرمندی با هنری زمخت و نتراشیده بسیار زیاد است. هوگو در بینوایان هرگز دست از استفاده از آرایه‌های ادبی نمی‌کشد. در نوشته او آرایه‌های چون تضاد، طرد و عکس، موازنه، تزویج و تعاریف متناقض‌نما به‌وفور دیده می‌شود به حدی که می‌توان گفت او در استفاده از این صنایع اسراف می‌کند.  

داستان بینوایان به آن روانی و سادگی که خلاصه‌ها، اقتباس‌ها و نقدها نشان می‌دهند نیست. توصیه‌های اخلاقی مکرر در متن داستان به حدی که چند فصل تماماً از داستان خارج شده و به این توصیه‌ها اختصاص‌یافته، آشنایی هفتاد صفحه‌ای با عالی‌جناب میریل، اسقف دوست‌داشتنی که بعد از ملاقاتش با ژآن والژان کاملاً از داستان حذف می‌شود و پرش‌های مکرر از داستانی به داستانی دیگر و خروج مداوم هوگو از جایگاه راوی و ورودش به‌عنوان معلمی نصیحت‌گو خسته‌کننده، رمان را از پیوستگی خارج می‌کند. البته هر چه بیشتر در داستان پیش می‌رویم ریتم معنای بیشتری پیدا می‌کند و پرش‌های داستانی منطقی‌تر و کمتر می‌شود. 

بخش‌های اصلی داستان معمولاً با مقدمه‌های فلسفی طولانی شروع می‌شوند. هوگو به‌زعم خودش تلاش می‌کند پیش از بازگرداندن و ورود ما به کنش داستان، تمام جزئیات اخلاقی و فلسفی صحنه را کاملا تنظیم کرده و زمانی که هم ما و هم شخصیت‌هایش، در حد اعلای آمادگی و اشتیاق قرار بگیریم، به تعریف داستان می‌پردازد. این نوع از نوشتار می‌تواند تا حد زیادی حواس خواننده امروزی را پرت کند و یا به‌جای ایجاد تعلیق و هیجان او را خسته و دل‌زده کند. 

بینوایان بر خلاف تصور عمومی داستانی درباره«ژان والژان» زندانی محکوم به اعمال شاقه و انسانی قربانی جامعه نیست. ژآن والژان بیشتر رشتهٔ پیوند کل داستان است تا چهره و قهرمان اصلی رمان. زندگی او از قعر پستی و رذالت شروع شده و به قداست و پاک‌دامنی والا می‌رسد. او غولی است که سرنوشت بارها پشتش را به خاک می‌مالد و بیشتر از اینکه نماد انسانی واقعی باشد، نماد انسانی است که در جامعه خفقان‌زده و طبقاتی آن زمان قربانی می‌شود. او تجسم زنده و فلک‌زده مردم پاریس دوران هوگو است که با حرارت و هیجان و قریحه حماسی انکارناپذیر هوگو ترکیب شده و تیره‌روزی‌ها، حقارت‌ها و لحظات اندک نعمت و خوشی را به مخاطب نشان می‌دهد.

یکی از ویژگی‌های بینوایان تعداد زیاد شخصیت‌های آن است. شخصیت‌های متعددی در داستان به ما معرفی می‌شوند و حتی زمان زیادی صرف شناخت و مطالعه خصوصیات و تفکرات آنها می‌کنیم ولی آنها برای مدت طولانی باقی نمی‌ماند. خیلی از این شخصیت‌ها در رمان مجال زیادی برای شناخته‌شدن ندارند. مانند اسقف شریف، فانتین، و انقلابیون جوان. برخی دیگر از شخصیت‌ها سهم بیشتری دارند. مانند گاوروش و خواهر بدبختش و اپونین. برخی دیگر مانند تنادریه‌های شوم بارهاوبارها در داستان ظاهر می‌شوند. 

در حقیقت بینوایان با وجود تعداد زیاد شخصیت‌ها و خرده‌روایت‌ها و حجم زیادش، چندین رمان در دل یک رمان است که همان‌طور که گفته شد، با رشته‌ای به نام ژآن والژان به یکدیگر پیوند می‌خورند. مظهر کلمه بینوایان خود ژآن والژان است. مردی که به‌خاطر دزدیدن یک قرص نان نزدیک به بیست سال زندانی شده و این مصداق بارز نابرابری اجتماعی و فساد است. بینوایان بیش از هر چیزی معتقد است عشق و شفقت، مهم‌ترین چیزی است که یک فرد می‌تواند به فرد دیگری هدیه کند. مسیر حرکت و تبدیل ژآن والژان از یک مجرم سرشار از نفرت با روحیه‌ای دگم به یک انسان سخت‌کوش، بشردوست و محترم در جامعه، برهان تاکید هوگو بر اهمیت عشق است.

ژآن والژان تنها با یادگیری و دوست داشتن دیگران است که می‌تواند خودش را بهبود ببخشد و با وجود اینکه به گردن گرفتن مسئولیت مراقبت از دیگران و مشکلاتشان اغلب برایش مشکل‌ساز و پردردسر است، احساس شعف و شادی از این طریق به او دست می‌دهد که در قبلاً هرگز آن را احساس نکرده است. عشق او به کوزت است که او را زنده و امیدوار نگه می‌دارد. هوگو همچنین یاد می‌دهد که دوست داشتن دیگران نه‌تنها کار ساده‌ای نیست و دشوار است بلکه حتی گاهی ممکن است با تشکر و قدردانی شخص مقابل همراه نشود. در رمان هوگو عشق و شفقت مانند بیماری مسری از شخصی به شخص دیگر سرایت می‌کند. در ابتدا میرایل ژآن والژان را با اعتماد و محبتش متحول می‌کند. بعد از آن ژآن والژان کوزت را از ظلم تراندیه‌ها رهانیده و او را زیر بال و پر خود می‌گیرد و به او عشق می‌ورزد.

بعداً کوزت این عشق را با ماریوس تقسیم می‌کند و بعد از به هم رسیدنشان آن دو با عشق ورزیدن به ژآن والژان موجب آرامش او می‌شوند به‌طوری‌که او خود را به‌خاطر جنایت‌های گذشته‌اش بخشیده و در آرامش و بی‌گناهی می‌میرد. هوگو بارهاوبارها در رمانش بی‌عدالتی جامعه فرانسه قرن 19 را به باد نقد می‌گیرد. او از رمانش برای محکوم‌کردن ساختار طبقاتی ناعادلانه قرن 19 فرانسه استفاده می‌کند و نشان می‌دهد چگونه این سیستم معیوب افراد خوب و بی‌گناه را به گدا و جنایتکار تبدل می‌کند. او باور دارد سه حوزه اساسی در جامعه نیاز به اصلاحات شدید دارند. آموزش، عدالت کیفری و رفتار با زنان. و بیشتر پیام خود را از طریق شخصیت فانتین بازگو می‌کند.

زنی که نماد بسیار از زنان خوب اما فقیر جامعه است که به‌خاطر ظلم خود جامعه به‌سوی ناامیدی و مرگ سوق داده می‌شوند. هوگو در رمانش با زیرکی تمام ریاکاری جامعه را به رخ می‌کشد تا نشان دهد جامعه تا چه حد در آموزش دختران شکست‌خورده است و زنانی مانند فانتین را رانده و درعین‌حال مردانی مانند تولومیس (پدر تنی کوزت) را تشویق می‌کند. ویکتور هوگو اگر تا کنون فریاد انتقادی سر می‌داد، وقتی به قانون و مجریانش می‌رسد، تیغ تیز انتقاد را بر روی آنها می‌کشد. شخصیت والژان نشانگر فساد رخنه کرده در سیستم قضایی فرانسه است. سیستمی که یک دزد نان  را به یک جنایتکار حرفه‌ای بدل می‌کند. او عدالت فرانسه قرن 19 را به سخره می‌گیرد. و نشان می‌دهد که  این سیستم مریض چگونه جنایت‌کاران واقعی و حرفه‌ای را به‌سختی مجازات می‌کند اما زندگی افرادی که جرم‌های کوچکی مرتکب شده‌اند را کاملاً خراب می‌کند. 

او همچنین نشان می‌دهد که این سیستم فاسد در یتیم سازی اکثر اعضای جامعه خود سهمی جدی دارد. بی نوایان بارزترین شاخصه‌ای است که ثابت می‌کند جامعه و سیاست فرانسه قرن 19 به طرز فاجعه باری اشتباه کرده است. والژان، فانتین، کوزت، ماریوس، گاوروش، پونتمرسی و گیلنورماند همگی به دلایل سیاسی و اقتصادی از خانواده و عزیزان خود جداافتاده‌اند و این خود شروع فساد و جرم در آنهاست. بی‌ثباتی و فقر جامعه است که کوزت، والژان، فانتین و گاوروش را یتیم می‌کند و در مواقعی که بیشتر از همیشه نیازمند کمک هستند کسی را ندارند تا به او پناه ببرند.

عکس کوزت کاراکتر کتاب بینوایان

خلاصه داستان

بینوایان شامل 5 بخش اصلی است. بخش اول «فانتین»، بخش دوم «کوزت»، بخش سوم «ماریوس»، بخش چهارم «ترانهٔ کوچهٔ پلومه و حماسهٔ کوچهٔ سن دنی» و بخش پنجم «ژآن والژان». هرکدام از این بخش‌ها شامل چندین بخش کوچک‌تر است که در ترجمه با عنوان کتاب اول، کتاب دوم و ... از آنها نام‌برده شده اما در اصل می‌توان نام «فصل» به آنها داد. در هر فصل هوگو به یک موضوع به طور کامل می‌پردازد. این موضوع می‌تواند توصیه‌ای اخلاقی، بخشی تاریخی از گذشته فرانسه یا گذشته کاراکترها و یا اصل داستان باشد.  

بخش فانتین در اصل با یک فصل کامل از عالی‌جناب میریل آغاز می‌شود و ما به‌تفصیل با شخصیت و منش او آشنا می‌شویم. اصل داستان اما با ژآن والژان شروع می‌شود. او زندانی است که تازه آزاد شده و از همان ابتدای آزادی سرنوشت برای او ملاقات‌هایی رقم می‌زند تا بتواند برگ جدیدی از زندگی‌اش را آغاز کند و خودش را وقف کمک به دیگرانی شبیه خودش کند که روزگار با آنها به‌اندازه او مهربان نبوده است. فصل اول این رمان حجیم در شهری به نام دینی له بن آغاز می‌شود. ژآن والژان تازه از زندان آزاد شده است. او ابتدا به‌خاطر دزدیدن یک قرص نان به 5 سال زندان با اعمال شاقه محکوم شده بود اما به علت فرارهای مکرر 19 سال حبس کشیده بود. پس از آزادی تقریباً همه‌جا به‌خاطر برگه شناسایی زرد رنگش (که نشان می‌دهد او مجرمی سابقه‌دار است) او را از خود می‌رانند. تنها کسی که او را می‌پذیرد اسقف نیک‌اندیش، عالی‌جناب میریل است. او ژآن والژان را به کلیسا راه داده و بعد از صرف غذا به او جایی برای خوابیدن می‌دهد. ژآن والژان شبانه با ظروف نقره کلیسا فرار می‌کند اما پلیس دستگیرش می‌کند. زمانی که پلیس ژآن والژان را پیش اسقف برمی‌گرداند، اسقف دو شمعدانی نقره کلیسا را به او داده و می‌گوید که این دو را فراموش کردی و خطاب به پلیس‌ها می‌گوید که خودش ظروف نقره را به ژآن والژان داده است. بعد از اینکه پلیس می‌رود ژآن والژان که تحت‌تأثیر محبت و بزرگواری و بخشش کشیش قرار گرفته است از بیان هر کلمه‌ای بازمانده. اسقف به نزد او می‌رود و از او قول می‌گیرد که این نقره‌ها را در راه درست خرج کند و سپس به او می‌گوید: «برادر عزیزم ژآن والژان! بعدازاین شما دیگر به بدی وابسته نیستید و به‌خوبی پیوسته‌اید من روح شما را خریده‌ام تا افکار سیاه را از آن بیرون کنم، و آن را به خداوند بسپارم.» 

با این کار اسقف زندگی ژآن والژان بسیار تغییر می‌کند. او تحت نام جدیدی به زندگی خود ادامه می‌دهد و زندگی جدیدی را از سر می‌گیرد. اما زندگی جدیدش خالی از مشکلات پیشین و مشکلاتی به‌مراتب سخت‌تر و طاقت‌فرساتر نیست. او زندگی خود را وقف کمک به دیگران می‌کند و تحت لقای هویت جدیدش کسب‌وکاری ایجاد می‌کند که در آن صدها کارگر کار می‌کنند و از فقر مطلق کمی بیرون می‌آیند. وقتی یکی از آنها یعنی فانتین به‌خاطر اخراج اشتباهش می‌میرد، ژآن والژان به دنبال دخترک یتیم او کوزت می‌رود تا او را از سرنوشت وحشتناکی که یتیمی می‌توانست برایش رقم بزند دور کند. 

خواندن کتاب بینوایان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن بینوایان یک تجربه ادبی غنی و ارزشمند است. این کتاب که از معروف‌ترین کتاب‌های ادبیات فرانسه است، کتابی بسیار آموزنده و قدرتمند است. خواندن این کتاب به هر خواننده‌ای توصیه می‌شود.

درباره نویسنده کتاب بینوایان

عکس ویکتور هوگو نویسنده کتاب بینوایان

ویکتور هوگو که به‌عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان فرانسوی شناخته می‌شود، او رمان نویس، شاعر و نمایشنامه‌نویس جنبش رمانتیک اهل فرانسه بود. دو رمان او که با نام های «بینوایان» در سال 1862 و «گوژپشت نوتردام» که در سال 1831 منتشر شد، تا به امروز معروف‌ترین و شناخته‌شده‌ترین آثار او باقی مانده‌اند. بسیاری از اشعار و مجموعه شعرهای هوگو همچنان در فرانسه نیز محبوب هستند. او نه‌تنها یک نویسندهٔ برجسته بود، بلکه مدافع بسیاری از اهداف اجتماعی مانند لغو مجازات اعدام بود و بسیاری از آثار او در مورد بسیاری از مسائل اجتماعی آن زمان بحث می کنند. ویکتور هوگو به دلیل حمایتی که از طبقه‌ی محروم جامعه می‌کرد، همیشه مورد خشم سران دولت بود. به همین دلیل نیز سال‌هایی از زندگی‌اش را در تبعید در بروکسل و جزیره‌ای در دریای مانش گذرانید. بعد از سرنگونی امپراطور رم در سال ۱۸۷۰ هوگو به‌عنوان قهرمان ملی به فرانسه بازگشت.

ویکتور هوگو با وجود این که خودش فقیر نبود، همواره با فقرا همدل و همزبان باقی ماند و به اندیشیدن به دغدغه‌های آن‌ها ادامه داد. او تا آخرین نفس به تعهدش برای طبقات پایین جامعه پایبند ماند: طبق وصیت نامه‌ی او، تابوتش با کالسکه‌ای ساده‌ای حمل شد که در خاکسپاری افراد فقیر به کار گرفته می‌شد. او با خلق شخصیت‌هایی که قلب خوانندگانش را تحت‌تأثیر قرار می داد و آنها را به فکر کردن و ترغیب آنها به تغییر تشویق می کرد به دنبال شفقت برای فقرا و اصلاح برای زندان ها بود.

او از قرن نوزدهم تا به امروز، الهام بخش هنرمندان و نویسندگان بسیاری از جمله امیل زولا، گوستاو فلوبر، فئودور داستایفسکی و آلبر کامو بوده است. هوگو با آن‌که در سیاست نیز فعال بود اما نه از طریق سیاست  بلکه به واسطه ی ادبیات توانست روح انقلابی زمانه‌اش را به تصویر بکشد و نسل‌های بعد را مسحور هنر خود سازد. او از 8 آوریل تا 30 ژوئن 1862 در گرنزی و در تبعید به سر می‌برد. در همین دوران بود که به همت آلبرت لاکروآ کتاب او در پاریس چاپ شد. ویکتور هوگو در ابتدا نام بینواها را بر کتاب گذاشته بود اما این نام بعداً تغییر کرد. هوگو بینوایان را بیست سال قبل از انتشار نهایی آن نوشته بود. این کتاب در درجه اول برای خود او یک کار بشردوستانه و بزرگ بود که مردم را تشویق کند در برابر ناملایمات و بی‌عدالتی شفقت و امید به خرج بدهند. 



درباره مترجم کتاب بینوایان

محمدرضا پارسایار، از مترجمان نام آشنای زبان فرانسه محسوب می‌شود  که علاوه بر سال‌ها  فعالیت در این حوزه، و ترجمه و چندین فرهنگ‌نامه‌‌ی فارسی- فرانسه و فرانسه- فارسی، فارسی زبانان را با طیف وسیعی از شاعران فرانسوی چون شارل بودلر، آرتور رمبو، ژاک پرور و پل الوار آشنا کرده است. 

پارسایار دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه و زبان‌شناسی است و خود می‌گوید به این دلیل تصمیم به ترجمه‌ی مجدد گوژپشت نتردام گرفت که درکِ ترجمه‌های پیشین به دلیل منسوخ شدن واژگان، برای مخاطب سخت بود. او کتاب «بینوایان» ویکتور هوگو را نیز ترجمه کرده است، و دلیل علاقه‌ی شخصی خود به ویکتور هوگو را پیشرو بودن او در مخالفت با مجازات اعدام و حمایت از حقوق زنان و ستمدیدگان عنوان می‌کند.


اقتباس‌ها

رمان بینوایان بارها به‌صورت رمان‌های کوچک‌تر، رمان‌های خلاصه شده، رمان‌های درباره دنباله داستان‌های کمتر پرداخته شده، کمیک، نمایش موزیکال، مانگا، فیلم، سریال، پویانمایی، نمایش رادیویی، تئاتر موزیکال، کنسرت نمایشنامه و حتی بازی کامپیوتری اقتباس شده است که ذکر و شرح همه آنها از حوصله این نقد خارج است. 

آخرین فیلم اقتباس شده از بینوایان در سال 2012 به کارگردانی تام هوپر و با بازی هیو جکمن، راسل کرو و آن هاتاوی، ساخته شده است. 

امتیازات

کتاب بینوایان توانسته از سایت Amazon امتیاز 4.6 از 5 و از سایت Goodreads  امتیاز 4.4 از 5 را بگیرد.

جوایز کسب شده

بینوایان به‌عنوان یک رمان برنده هیچ جایزه‌ای نشد. تنها با استقبال بسیار مخاطبان روبه‌رو شد. برخی از نسخه‌های اقتباسی این رمان جوایز متفاوتی برده‌اند. 

میزان فروش کتاب

بینوایان از زمان انتشار تاکنون میلیاردها میلیارد نسخه فروخته است. به علت استقبال جهان و عمر نسبتاً طولانی این اثر اندازه‌گیری تعداد نسخه‌های فروخته شده از این کتاب تقریباً غیرممکن است.

عکس فیلم اقتباس شده از بینوایان

تحلیل سی بوک از کتاب بینوایان

خوانایی کتاب و روان بودن 
بینوایان یک اثر کلاسیک حجیم است که مطالب متعدد و زیادی را مطرح می‌کند و زبان نسبتاً سنگینی دارد. داستان‌های در هم و برهم و شخصیت‌های بسیار و توصیه‌های اخلاقی طولانی که گاه به طول یک‌فصل کامل می‌رسند. به همین دلایل خواندن بینوایان تجربه طولانی و سخت خواهد بود و مطالعه آن بیشتر از زمانی که برآورد شده طول خواهد کشید. 

مدت زمانی که طول می‌کشد بخوانی 
یک خواننده خوش‌خوان با سرعت مطالعه 250 کلمه در دقیقه چیزی حدود 13 ساعت و 48 دقیقه طول می‌کشد تا بینوایان را مطالعه کند. 

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نقد و بررسی کتاب در جستجوی زمان از دست رفته را نیز بخوانید.

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نگاهی به رمان دزیره (۲ جلدی) نیز بیاندازید.

مقایسه چاپ‌های مختلف و نشرها
 کتاب بینوایان مانند بسیاری دیگر از کتاب‌های نفیس در ایران چندین بار ترجمه شده است و بیشتر ترجمه‌ها به علت محتوای زیاد در دو جلد منتشر شده است از جمله انتشاراتی که این کتاب را منتشر کرده‌اند می‌توان به این انتشارات اشاره کرد. انتشارات «هرمس» با ترجمه «محمدرضا پارسایار»، انتشارات «امیرکبیر» با ترجمه «حسینقلی مستعان»، انتشارات «بدرقه جاویدان» با ترجمه «حسینقلی مستان »، انتشارات «افق» با ترجمه «محسن سلیمانی»، انتشارات «نگاه» با ترجمه «نسرین تولایی و ناهید ملکوتی» و ...

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (11)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • امیرحسین لطفی
    • پاسخ به نظر

    بهترین ترجمه کتاب ترجمه آقای پارسایار هست در خرید این کتاب شک نکنید

  • تصویر کاربر

    • علیرضا رهبرزارع
    • پاسخ به نظر

    ا ناشر محترم توجه بفرمایند که تولید آثار فاخر کلاسیک با قطع پالتویی از قدر و ارزش آن می کاهد ، و صد البته قدر و ارزش ، و زحمت مترجم را نیز تنزل می بخشد .و اینکه کلا کتابی با حجم 600 تا 800 صفحه در قطع پالتویی هم عمر و بقای آنرا کم می کند هم در دست گرفتنش سخت میشود هم باز نگه داشتن اش فونت نوشتاری اش هم ریز میشود و خواندن سخت میشود

  • تصویر کاربر

    • خانم عادلی
    • پاسخ به نظر

    متاسفانه مقدمه کتاب راجع بع زندگی و عقاید هوگو حذف شده

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4

بریده ای از کتاب (2)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سلوا شهابی
    • 0

    تفکر فعالیت عقل است، تخیل شهوت آن. جایگزین کردن تفکر با تخیل مانند آن است که زهر را به جای غذا بگیریم.

  • تصویر کاربر

    • محمدمهدی ایرجی
    • 0

    نه سرپناهی داشت، نه نان، نه آتش، نه عشق؛ اما شاد بود، چون آزاد بود. (ج1، ص 843)

عیدی