سایه باد (گورستان کتاب های فراموش شده)(1)

(179)

4,800,000ریال

4,320,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
18833

علاقه مندان به این کتاب
192

می‌خواهند کتاب را بخوانند
22

کسانی که پیشنهاد می کنند
43

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
2

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سایه باد

انتشارات نیماژ منتشر کرد:
کارلوس روئیث ثافون (1964)
نویسنده اسپانیایی، متولد بارسلون، اولین رمانش را در چهارده سالگی نوشت و از نوزده‌سالگی به یک نویسنده‌ی حرفه ای بدل شد. سال 1993 با رمان «شاهزاده مه» برنده‌ی جایزه‌ی ادبی شد و این رمان جلد اول از سه‌گانه‌ی «مه» بود که ثافون را به نویسنده‌ای جهانی تبدیل کرد. آثار او به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده‌اند و جوایز متعددی را برایش به ارمغان آورده‌اند. او علاوه بر جلب نظر منتقدان ادبیات، یکی از پر خواننده‌ترین نویسنده‌های اسپانیولی زبان است که تقریبا همه‌ی آثارش با تیراژی بالغ بر بیست میلیون نسخه در جهان به فروش رفته‌اند.
«سایه‌ی باد» پدیده ادبیات اسپانیا در سال 2001 بود که خیلی زود به زبان‌های دیگر ترجمه شد و ظرف سه سال بیش از 12 میلیون نسخه از آن به فروش رفت. ترجمه فرانسوی این رمان، سال 2004، به عنوان بهترین رمان خارجی سال انتخاب شد.
«گابریل گارسیا مارکز، امبرتو اکو و خورخه لوئیس بورخس در این رمان با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کنند...روئیث ثافون ما را با شخصیت‌های بکر و داستان تمام‌عیارش شیفته‌ی خود می‌کند. داستانی لایه‌لایه که عشق و شور، انتقام و رمز و راز در آن موج می‌زند و مانند پیاز با شکافته شدن هر پوسته، لایه‌ای جدید هویدا می‌شود...با خواندن این رمان به یک سواری تند و وحشیانه می‌روید که عبور از هر پیچ نفس‌گیرش تمام وجودتان را به لرزه خواهد انداخت.»
«هرگز نام این کتاب را نشنیده بودم و نویسنده‌اش را هم نمی‌شناختم اما هیچ اهمیتی نداشت. تصمیم خودم را گرفته بودم. با دقت کتاب را از درون قفسه بیرون کشیدم و با سرعت ورق زدم. صفحات، درست مثل این که از قفس آزاد شده بشاند زیر انگشتانم بال بال می‌زدند و همراه با جابه‌جا شدن‌شان طوفانی به پا می‌کردند و گرد و غبار سالیان دست نخورده ماندن‌شان را از دل خود بیرون می‌ریختند. من، شادمان از انتخابی که کرده بودم، لبخند بر لب، کتاب را زیر بغلم گذاشتم و از همان مسیری که آمده بودم برگشتم تا از هزارتوی کتابخانه خارج شوم. شاید فضای افسونگر آن کتابخانه همواره پذیرای افرادی بسیار لایق‌تر و بهتر از من بود. اما در آن لحظات کاملا اطمینان داشتم که سایه‌ی باد سال‌ها انتظارم را می‌کشیده تا به سراغش بروم، شاید حتی مدت‌ها پیش از آن‌که متولد شده باشم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب سایهٔ باد اثر کارلوس روئیث ثافون

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب سایه باد از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب سایه باد از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان سایه باد:

سایهٔ باد اولین جلد از مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده اثر کارلوس روئیث ثافون نویسندۀ اسپانیایی است. این کتاب در سال 2001 منتشر شد و هفته‌ها در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌ کتاب‌های اسپانیا باقی ماند. پس از آن در سال 2004 به انگلیسی ترجمه شد و بیش از یک میلیون نسخه از آن تنها در بریتانیا به فروش رفت. «بازی فرشته» پیش‌درآمدی بر کتاب سایۀ باد است که در سال 2008 منتشر شد. جلد سوم مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده با نام «زندانی آسمان» در سال 2012 و جلد آخر آن با نام «هزارتوی ارواح» در سال 2016 به چاپ رسید. 

واکنش‌های جهانی به رمان سایه باد:

«سایهٔ باد رمانی برجسته و بسیار پراحساس است که انسان را شیفته می‌کند.» - نشریهٔ ساندِی مورنینگ

«سایهٔ باد کتابی است که باید از آن تجلیل کرد، نوشته شدنش را جشن گرفت و خواندنش را توصیه کرد... داستانی پرهیجان که در شهر بارسلون قدیم اتفاق می‌افتد. سراسر کتاب آراسته به عناصر جادوست. کیمیایی میانِ متن و خوانندگان ایجاد می‌شود که خاطرهٔ آن برای همیشه در ذهن‌شان ثبت خواهد شد.» - نشریهٔ ویکِند

«برخلاف پیچیدگی روند داستان، نوعی سادگی در روایتش به چشم می‌خورد که در ادبیات امروزی اثری از آن نیست... آشوب و هیجانی عظیم که در دل شهر بارسلون جریان دارد.» - نشریهٔ کاریِر مِیل

«اگر تصور می‌کنید ادبیات گوتیک قرن نوزدهم مرده است، خواندن این کتاب نظرتان را تغییر خواهد داد... اما هشدار می‌دهم! برای خواندن این اثر باید در وجودتان انسانی رمانتیک باشید. اگر چنین هستید از این مطالعهٔ بی‌نظیر لذت ببرید.» - استیفن کینگ

«هر کس از خواندن رمانی هیجان‌انگیز، ترسناک، پرشور و سرشار از روابط انسانی لذت می‌برد، درنگ نکند. خود را به نزدیک‌ترین کتاب‌فروشی برساند و در میان قفسه‌ها این کتاب را جست‌وجو کند. حقیقتاً باید چنین کند.» - نشریهٔ واشنگتن پست

«گابریل گارسیا مارکز، اُمبرتو اِکو و خورخه لوئیس بورخس در این رمان با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کنند.. روئیث ثافون ما را با شخصیت‌های بکر و داستان تمام‌عیارش شیفتهٔ خود می‌کند. داستانی لایه‌لایه که عشق و شور، انتقام و رمز و راز در آن موج می‌زند. با خواندن این رمان به یک سواری تند و وحشیانه می‌روید که عبور از هر پیچ نفس‌گیرش تمام وجودتان را به لرزه خواهد انداخت.» - نشریهٔ نیویورک تایمز

چرا باید رمان سایه باد را بخوانیم؟

کارلوس روئیث ثافون در مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده ژانر گوتیک، تعلیق، دلهره و هیجان را با هم ترکیب کرده است. بنابراین اگر به رمان‌های تخیلی و هیجانی علاقه دارید به هیچ وجه خواندن این رمان زیبا و البته دیگر جلدهای مجموعۀ گورستان کتاب‌‌های فراموش شده را از دست ندهید.

جملات درخشانی از کتاب سایه باد:

«کمی پس از پایان جنگ داخلی، شیوع بیماری وبا جان مادرم را گرفت و تولد چهارسالگی‌ام با مراسم خاک‌سپاری او در مونیوئیک ادغام شد. تنها چیزی که از آن روز به یاد می‌آورم بارانی است که بی‌وقفه از صبح تا شب می‌بارید و این‌که از پدرم پرسیدم آیا آسمان هم در سوگ انسان‌ها می‌گرید و او بی‌آن‌که به روی خود بیاورد پرسشم را بدون پاسخ گذاشت. شش سال بعد، هنوز هم غیبت مادرم در خلأیی که محیط اطراف‌مان را فرا گرفته بود، کاملاً احساس می‌شد. سکوتی که فریادهای کرکننده‌اش را تا امروز هم نتوانسته‌ام در قالب کلمات ادا کنم. من و پدرم در خانه‌‌ای کوچک و معمولی در خیابان سانتا آنا زندگی می‌کردیم که فاصلهٔ چندانی با میدان کلیسای جامع شهر نداشت. آپارتمان، درست در طبقهٔ بالای یک کتاب‌فروشی قرار گرفته بود. میراثی از پدربزرگم که تخصصی ویژه در شناخت نسخه‌های کمیاب و کتاب‌های دست‌دوم داشت. فضایی جادویی که پدرم امیدوار بود روزی از آنِ من شود. من در میان کتاب‌ها بزرگ شدم. از لابه‌لای صفحات غبارگرفته‌شان دوستانی خیالی انتخاب می‌کردم و احساس می‌کردم آن شخصیت‌ها را همراه با خودم به زمان حال می‌آورم و در زندگی روزمره‌ام به آن‌ها جان می‌بخشیدم.»

«آن روز بعدازظهر، پس از بازگشت به آپارتمان‌مان در خیابان سانتا آنا، خودم را در اتاق زندانی کردم و به خواندن فصل اول کتاب مشغول شدم، اما پیش از آن‌که روند اصلی داستان شکل بگیرد درون آن غرق شده بودم. ماجرای کتاب دربارهٔ مردی بود که به دنبال پدر حقیقی خود می‌گشت، پدری که نه او را می‌شناخت و نه از وجودش آگاه بود تا این‌که مادرش در بستر مرگ این راز را با وی در میان گذاشت اما این جست‌وجو برای یافتن پدر آرام‌آرام شکل سفری اُدیسه‌وار و اعجاب‌انگیز به خود می‌گرفت و قهرمان داستان را درگیر نبرد و کشمکشی می‌‌کرد تا کودکی و جوانی از دست‌رفته‌اش را بازیابد. در این‌جا رفته‌رفته خواننده با شبح عشقی نفرین‌شده مواجه می‌شد، خاطره‌ای که تا آخرین لحظات زندگی، شخصیت اصلی داستان را رها نمی‌کرد. در حقیقت ساختار چند تکه و تودرتوی رمان من را به یاد عروسک‌های چوبی روسی می‌انداخت که از وسط باز می‌شدند و عروسک دیگری دقیقاً با همان شکل و شمایل، اما با ابعادی کوچک‌تر، درون‌شان جای گرفته بود.»

«با تکان دادن سر به هر دو سؤالش پاسخ مثبت دادم و وقتی پیشنهاد کرد روی صندلی در کنار او و همراه اسرارآمیزش بنشینم، دعوتش را پذیرفتم. بارسلو مدتی بی‌آن‌که توجهی به حضور من نشان دهد با لبخندی آرام به روبرو خیره شده بود. دیگر امیدی نداشتم مرا به آن بانوی سفیدپوش معرفی کند. با تمام وجود می‌خواستم بدانم او کیست، با این حال بارسلو طوری رفتار می‌کرد درست مثل این‌که آن دختر وجود خارجی ندارد و هیچ‌یک از ما وی را نمی‌بینیم. سعی کردم از گوشهٔ چشم به بانوی سفیدپوش نگاه کنم. در حقیقت از نگار مستقیم به آن چشم‌هایی که سرگردان به ناکجاآبادی در افق خیره شده بودند واهمه داشتم. پوست صورت و دست‌هایش پریده‌رنگ بودند و تقریباً براق. در چهرهٔ زیرکش نشانه‌هایی از استحکام و صلابت دیده می‌شد و موی درخشان سیاهش که در بالای سر محکم بسته شده بود به قطعه‌سنگی نمناک شباهت داشت. طراوت چهره‌اش نشان می‌داد که حداکثر بیش از بیست سال نداشت، اما نوعی پختگی و تسلط در رفتارش دیده می‌شد که هر نوع قضاوتی دربارهٔ سنِ او را غیرممکن می‌کرد.»

خلاصهٔ رمان سایه باد:

سایهٔ باد در واقع داستانی میان داستان است. داستان رمان از دههٔ 1940 شروع می‌شود. قهرمان داستان پسری نوجوان به نام دنیل سمپره است که مادرش را در کودکی از دست داده و پدرش هم یک کتابفروشی در شهر بارسلون دارد. یک روز پدرش او را به گورستان کتاب‌های فراموش شده می‌برد؛ یک کتابخانهٔ مخفی هزارتو که کتاب‌هایی کمیاب و ممنوعه را در دل خود جای داده است. دنیل می‌تواند تنها یک کتاب انتخاب کند و با خود از گورستان کتاب‌های فراموش شده بیرون ببرد. کتابی به نام سایه باد اثر جولین کاراکس نظر او را به خود جلب می‌کند. دنیل به سرعت داستان را می‌خواند و عاشق آن می‌شود و پس از آن کنجکاو می‌شود اطلاعات بیشتری از نویسندهٔ کتاب به دست بیاورد. او متوجه می‌شود که نویسندهٔ مرموز این کتاب به همراه نسخهٔ دیگری از سایهٔ باد و بسیاری از آثار دیگرش ناپدید شده است. دنیل تصمیم می‌گیرد بفهمد چه اتفاقی برای این نویسنده و کتاب‌هایش افتاده است اما نمی‌داند با این کنجکاوی قدم در مسیری بسیار خطرناک و حتی شاید بی‌بازگشت می‌گذارد.

حواشی حول محور کتاب

رمان سایۀ باد با فروشی بیش از 15 میلیون نسخه در سراسر جهان، تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تمام دوران شده است.

اگر از خواندن کتاب سایه باد لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• بازی فرشته جلد دوم مجموعهٔ گورستان کتاب‌های فراموش شده و پیش‌درآمدی بر کتاب سایهٔ باد اثر کارلوس روئیث ثافون است. داستان این کتاب در دههٔ 1920 و 1930 در بارلسونا می‌گذرد و داستان یک نویسندهٔ جوان به نام دیوید مارتین را دنبال می‌کند که زندگی‌اش را با نوشتن داستان‌‌های جنایی و چاپ کردن آن‌ها با نام مستعار می‌گذراند اما رفته‌رفته زندگی‌اش به شکل دراماتیکی پیچیده‌تر می‌شود.

• زندانی آسمان جلد سوم مجموعهٔ گورستان کتاب‌های فراموش شده اثر کارلوس روئیث ثافون است. داستان این کتاب از یک سال پس از به پایان رسیدن کتاب سایهٔ باد شروع می‌شود و دنبالهٔ مستقیم کتاب سایهٔ باد است. دنیل سمپره به زندگی‌اش سروسامانی داده و در طبقهٔ بالای کتابفروشی زندگی می‌کند تا این‌که روزی مردی مرموز قدم به کتابفروشی‌اش می‌‌گذارد.

• هزارتوی ارواح (۲ جلدی) جلد آخر مجموعهٔ گورستان کتاب‌های فراموش شده اثر کارلوس روئیث ثافون است. در جلد آخر این مجموعه دنیل سمپره به همراه خانواده‌اش و فِرمین دوست‌داشتنی و کارآگاهی زیبا به نام آلیسیا از یکی از تکان‌دهنده‌ترین توطئه‌های تاریخ اسپانیا پرده برمی‌دارد.

• مارینا یک رمان تک جلدی و تخیلی اثر کارلوس روئیث ثافون نویسندهٔ اسپانیایی است. به گفتهٔ نویسنده این رمان شخصی‌ترین اثر او است. مارینا دو داستان موازی را روایت می‌کند و وقایع این اثر نیز در بارسلونا رخ می‌دهد و قهرمانان داستان به کشف عمارت‌ها و باغ‌های متروکه می‌پردازند.

دربارۀ کارلوس روئیث ثافون: نویسندهٔ اسپانیایی

سایه باد

کارلوس روئیث ثافون در سال 1964 به دنیا آمد و در سال 2020 از دنیا رفت. او رمان‌نویس اسپانیایی بود که به‌خاطر رمانش «سایۀ باد» که در سال 2001 منتشر شد به شهرت رسید. روئیث ثافون در بارسلونا به دنیا آمد. او زندگی‌اش را با کار در زمینۀ تبلیغات شروع کرد. در دهۀ 1990 به لس‌آنجلس نقل‌مکان کرد و در آن‌جا برای مدتی فیلم‌نامه می‌نوشت. او به زبان انگلیسی نیز مسلط بود. اولین رمانِ روئیث ثافون با نام شاهزادۀ مه در سال 1993 ابتدا به زبان اسپانیایی و سپس در سال 2010 به زبان انگلیسی منتشر شد. این کتاب جایزۀ اِدِبی Edebé، جایزه‌ای مخصوص ادبیات داستانی نوجوان را برایش به ارمغان آورد. در سال 2001 اولین رمان بزرگسالانش با نام سایۀ باد منتشر شد و تحسین منتقدان را برانگیخت. رمان بعدی روئیث ثافون با نام «بازی فرشته» در سال 2008 منتشر شد. این کتاب پیش‌درآمدی بر سایۀ باد است که حوادث آن در بارسلونا بین دهه‌های 1920 و 1930 رخ می‌دهد. روئیث ثافون تصمیم گرفت این کتاب را به همراه سایۀ باد و دو کتاب دیگر در مجموعه‌ای به نام گورستان کتاب‌های فراموش شده بگنجاند. آثار روئیث ثافون در 45 کشور منتشر شده و به بیش از 40 زبان ترجمه شده است. با توجه به این آمار می‌توان گفت که کتاب‌های روئیث ثافون، پرتیراژترین کتاب‌های یک نویسندۀ معاصر اسپانیایی است. روئیث ثافون آثارش را با الهام از کتاب‌های کلاسیک قرن نوزدهم، داستان‌های جنایی و نویسندگان گوتیک و معاصر می‌نوشت. به غیر از کتاب، فیلم و فیلم‌نامه‌نویسی نیز تأثیر بسزایی بر آثارش گذاشته‌اند اما هیچ‌وقت با اقتباس و ساخت فیلم از کتاب‌هایش موافقت نکرد. کارلوس روئیث ثافون در 19 ژوئن سال 2020 بر اثر سرطان در لس‌آنجلس درگذشت.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (16)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • اکبر مصری پور
    • پاسخ به نظر

    داستان خوب و جذابی دارد. ترجمه هم نسبتا خوب بود و پانویس های مفیدی داشت. اما پر از سا.نسور و حذفیات است

  • تصویر کاربر

    • بهمن آقاجانی
    • پاسخ به نظر

    پر از اتفاقات غیر منتظره

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • پاسخ به نظر

    یکی از بهترین رمان‌های رئالی که توی این چند وقت اخیر خوندم هیجانی، داستان مبهم و کشش بالای اون، واقعاً آدم رو محو کتاب می‌کنه. این کتاب در واقع آرزوی کتاب‌خون‌هاست.

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

بریده ای از کتاب (2)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • 0

    نیم ساعتی در میان هزارتوی مارپیچ کتاب‌ها سرگردان بودم. با هر نفسی که می‌کشیدم بوی کاغذهای کهنه و گرد برخاسته از کتاب‌ها را به خوبی احساس می‌کردم. همان‌طور که راه می‌رفتم انگشتانم را روی ردیف کتاب‌هایی می‌کشیدم که دیواره‌های مسیر حرکتم را تشکیل می‌دادند. جلو می‌رفتم و با خودم فکر می‌کردم کداک یک از آن‌ها را باید انتخاب کنم.

  • تصویر کاربر

    • مرتضی کورئی
    • 1

    «به دست آوردن پول به خودیِ خود کارِ سختی نیست. دشواری در اینه که پول را به روشی به دست بیاری که ارزش فدا کردن یک عمر زندگی را داشته باشه.»

عیدی