

مردگان جزيره ي موريس، رماني تاريخي- تخيلي است از فرهاد کشوري در ??? صفحه، که پاييز ?? از نشر زاوش منتشر شده است. فرهاد کشوري بر مبناي داشته هاي تاريخي از رضا شاه و تبعيد به جزيره ي موريس، دست به تخيل و نوشتن رمان زده، چرا که اگر تخيل آميخته با تاريخ نمي شد، گزارشي بيش نبود. پس صرفاً رماني تاريخي نيست. رمان با زاويه ديد سوم شخص محدود به ذهن روايت شده و با منولوگ هاي دروني آميخته است. نويسنده در همان پنج سطر اولِ شروع رمان با صداي آواز اپرايي که ميان درختان اکاليپتوس پيچيده مي گويد:
« شاه تبعيدي با مردگان و حسرت هايش زندگي مي کند.»
ايزدي از زير درخت انبه گذشت و رفت ميان درختان اکاليپتوس.
از توي ايوان صداي بم آواز مردي را مي شنيد: « شاه تبعيدي در پشت سر فقط کابوس مي بيند.»
اين چند سطر شايد خلاصه اي از رمان باشد، رضا شاه در تبعيد و غربت در جزيره ي موريس، در هوايي جهنمي، همراه است با پشه ها و صداي قورباغه ها و صداي آزارنده ي اُپرايي که سراسر متن شنيده مي شود و همگويِ مردگان يا کشتگاني است که با کشتي به جزيره ي موريس مي آيند و يک يک به ديدارش مي آيند و دادخواهي مي کنند و با کلمات به دنبالش مي آيند. اراني و تيمورتاش و فرخي يزدي و ديگراني که کابوسشان دست بردار نيست.
شاید بپسندید














از این نویسنده




















































