

انتشارات فروزش منتشر کرد:
دختري که رهايش کردي، رمان جذاب و پر کشش ديگري است از جوجو مويز (متولد 4 اوت 1969 در لندن) روزنامه نگار و نويسنده ي مشهور انگليسي و صاحب رمان هاي پرفروشي همچون من پيش از تو(چاپ سال 2012) و پس از تو (چاپ سال 2015) که متن اصلي آن در سال 2013 منتشر شده است. مويز در اين رمان با بهره گيري از روايت موازي، دو داستان را با فاصله اي قريب به صد سال از هم نقل مي کند. قهرمان بخش نخست سوفي است در فرانسه ي تحت اشغال آلمان در 1916 که فرماندهي آلمان سوداي تصاحب پرتره او را در سر دارد؛ پرتره اي که بر ديوار هتل کوچک خانوادگي او نصب شده است. داستان دوم 90 سال بعد در آلمان رخ مي دهدو قهرمان آن زني است با نام ليو که اينک تابلو به دست او افتاده است. چون ديگر آثار مويز، اين رمان نيز با روايتي جذاب و پر کشش، خواننده را با خود همراه مي کند. داستان با روايت جاذبه ي گريزناپذير هنر حتي در روزهاي التهاب آميز و پراضطراب جنگ آغاز مي شود:
_پس از آن متوجه شدم فرمانده باز هم به نقاشي من نگاه مي کند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت... در آن بار کم نور و تاريک، رنگ هاي نقاشي و اعتماد به نفس دختر در آن نقاشي، بسيار مي درخشيدند... فرمانده همچنان به تابلو خيره شده بود؛ (اين خيلي شبيه شماست.) از اين که فرمانده متوجه اين شباهت شده بود،شوکه شده بودم طوري که لون متوجه حيرت من شد. (بله، خب، اون مال خيلي وقت پيشه)؛ (سبکش يه کم شبيه... ماتيسه) از اين که در مورد نظرم با او حرف زده بودم، بسيار متعجب بودم. بشقاب ها را روي هم گذاشتم و ليوان ها را جمع کردم؛ اما او حرکت نکرد. حس کردم همان طور که به تابلو نگاه مي کند به من هم نگاه مي کند. (خيلي وقته که در مورد هنر با کسي حرف نزده م). گويي با نقاشي سخن مي گفت. بالاخره دستانش را پشتش گذاشت و مرا ترک کرد( فردا مي بينمتون). وقتي مي رفت، نتوانستم نگاهش کنم...)
فروشگاه اينترنتي 30 بوک



شاید بپسندید














از این نویسنده













