مسیحای تلماسه

مسیحای تلماسه

(23)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
4066

علاقه مندان به این کتاب
64

می‌خواهند کتاب را بخوانند
7

کسانی که پیشنهاد می کنند
13

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مسیحای تلماسه

انتشارات تندیس منتشر کرد:
دوازده سال پس از چیرگی پل مودب، پیشوای پیشگو، بر غاصبان ملک دوکی‌اش و تکیه زدنش بر سریر سیادت نه فقظ تلماسه که تمام کائنات جهان زخم خورده سرانجام از بستر بهت برخاسته و بنای انتقام می‌گذارد اختیه‌ی بنه جسریت محروم از حاصل دسترنجی چندین و چند نسله و تشنه‌ی بازپس گیری‌اش زیر سایه‌ی ساتر سکانداران اتحادیه‌ی فضاپیمایی دست یاری به برادر ناتنی‌اش تشکیلات علم محور و اخلاق گریز بنه تلایلکس می‌دهد تا بلکه بتوانند این دیو دنیا خوار را با دشنه‌ی دسیسه از پا درآورند و با مهره‌ی غریب دوستی بازگشته از عالم مرگ کیش و ماتش کنند غافل از آن که شاه در جدالی تلخ و شیرین با رقیبی به غایت قهارتر است: تقدیر…
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب مسیحای تلماسه اثر فرانک هربرت

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مسیحای تلماسه از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مسیحای تلماسه از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان مسیحای تلماسه:

اولین جلد از مجموعۀ هشت جلدی تلماسه اثر فرانک هربرت نویسندۀ آمریکایی در سال 1965 منتشر شد اما متأسفانه فرانک هربرت پس از نوشتن جلد پنجم این رمان از دنیا رفت و پسرانش بقیۀ مجموعه را نوشتند. تلماسه یکی از مهم‌ترین آثار علمی-تخیلی جهان و شناخته‌شده‌ترین اثر این نویسنده است که مدتی طول کشید تا در ردۀ پرفروش‌ترین کتاب‌های آمریکا قرار بگیرد. مسیحای تلماسه، جلد دوم این مجموعۀ هشت جلدی است که در سال 1969 منتشر شد. فرانک هربرت بخش اعظمی از مجموعۀ تلماسه را با الهام از فرهنگ‌های خاورمیانه‌ای نوشته است.

واکنش‌های جهانی به رمان مسیحای تلماسه:

«مسیحای تلماسه فوق‌العاده است... این کتاب حتی از تلماسه هم بهتر بود و بیشتر درخشید.» - مجلۀ گلکسی

«مسیحای تلماسه، دنباله‌ای بی‌نظیر برای تلماسه است... این کتاب جذاب را همه باید بخوانند.» - مجلۀ چلِنجینگ دستینی

«تنها ارباب حلقه‌ها به پای مجموعۀ تلماسه می‌رسد.» - آرتور سی کلارک

چرا باید رمان مسیحای تلماسه را بخوانیم؟

داستان‌های علمی-تخیلی مفاهیم زیادی مانند علم و فناوری پیشرفته، فضا، سفر در زمان، جهان‌های موازی و حیات فرازمینی را در برمی‌گیرد. با داستان‌های علمی-تخیلی می‌توان فهمید که پیشرفت علم و فناوری چه تأثیری بر آينده خواهد داشت. ژانر علمی-تخیلی اغلب برای خوانندگان بسیار جذاب است و به آن‌ها اجازه می‌دهد دنیایی فراتر از خیال را بشناسند و اغلب نویسندگان در این نوع داستان‌ها به پیامدهای پیشرفت علم و فناوری می‌پردازند. اگر به داستان‌های علمی-تخیلی علاقه دارید، حتماً مجموعۀ تلماسه را بخوانید. پیش از مطالعۀ رمان مسیحای تلماسه، جلد اول آن با نام «تلماسه» را مطالعه نمایید.

جملات درخشانی از کتاب مسیحای تلماسه:

«افسانه‌ها و اسطوره‌هایی که امپراتورِ رایمَند، پل مؤدِّب، و خواهرش آلیا را همچون لفافه‌ای در برگرفته‌اند، دیدن شخصیت حقیقی این دو را بسیار دشوار می‌کنند، ولی در این که مرد و زنی واقعی از دامان زنی واقعی و با نام‌های پل آتریدیز و آلیا پای به جهان واقع گذاشته‌اند شکی نیست. گوشت و پوست آن‌ها هم مانند دیگر انسان‌ها تابع قوانین زمان و مکان بود و گرچه می‌توانستند به یاری نیروهای پیشگویانه‌شان از مرزهای معمولِ مکان و زمان فراتر بروند، آن‌ها نیز از تبار انسان‌ها بودند. آن‌ها هم رویدادهایی واقعی را تجربه می‌کردند که آثاری واقعی در جهانی واقعی بر جای می‌گذاشت. برای فهم این دو، ابتدا باید فهمید که مصیبت آن‌ها نه فقط گریبانگیر خودشان، که گریبانگیر تمام نوع بشر شد. به همین دلیل است که این نوشته را نه فقط به مؤدب و خواهرش، بلکه به نوادگان‌شان، یعنی تمام انسان‌ها تقدیم می‌کنم. دوران امپراتوریِ مؤدب بیش از هر دوران دیگری در تاریخ بشر شاهد ظهور مورخان بود. اغلب این مورخان دیدگاه یکسانی نسبت به مؤدب داشتند: پر حسادت و متعصبانه، ولی همین واقعیت که این مرد توانست چنین واکنش‌های احساسی و پرتعصبی را در دنیاهایی چنین گوناگون و بی‌شمار برانگیزد نشان از ژرفا و بی‌مانندیِ تأثیری دارد که او بر جهان گذاشت.»

«افکار اسکیتاله، چهره‌بازِ تلایلکسی، علی‌رغم ماهیت خونینِ نقشه‌ای که امیدِ طرح‌ریزی و اجرایش را داشت، دوباره و دوباره درگیر افسوس و شفقت می‌شد. با خود گفت: از به بار آوردن مرگ و شوربختی برای مؤدب پشیمان خواهم شد. البته او این شفقت و مهربانی را ـ که احساسی مختص تلایلکسیان بود و به او نشان می‌داد که با قربانی همبستگی بیشتری دارد تا با شکارچیان ـ با دقت از چشم همدستانش پنهان می‌کرد. اسکیتاله، غرق در سکوت و فکر، کمی جدا از دیگران ایستاده بود. همدستانش از چندی پیش سرگرم بحث درباره‌ی به‌کارگیری سم‌های روحی روانی شده بودند. بحث پُر شور و حرارتی بود، ولی توأم با همان ادب و نزاکتی که دانش‌آموختگان مدارس و مکاتب بزرگ، گویی از سر اجبار و کورکورانه، هنگام بحث درباره‌ی مسائلی که به اصول عقایدشان نزدیک بود به کار می‌گیرند. «درست وقتی خیال می‌کنید او را به صلابه کشیده‌اید، می‌فهمید که خراش هم برنداشته!» این حرف میزبان جلسه‌شان در سیاره‌ی والاک نهم بود: مادر روحانی سالخورده‌ی بنه‌جسریت، گایوس هلن مُحیَم. مادر روحانی، آدمکی چوبی و پیچیده در ردایی سیاه که به عفریته‌ها و جادوگران قصه‌های کودکان می‌مانست، روی صندلی معلقی در سمت اسکیتاله نشسته بود. باشلق عبایش را عقب زده و صورت چرمینش زیر موهای نقره‌فامش نمایان شده بود.»

«آیرولان، کلافه از بوی تند ملغمایی که از محفظه‌ی ادریک برمی‌خاست، سری تکان داد و از محفظه فاصله گرفت. ادریک از فرصت استفاده کرد تا قرص ملغمایی در دهان بیندازد، و اسکیتاله با دیدن آن در فکر فرورفت: ادریک هم ادویه می‌خورد، هم آن را تنفس می‌کرد و هم ـ قاعدتاً ـ آن را می‌نوشید. البته این موضوع قابل درک بود؛ ادویه قابلیت پیشگویی سکانداران را تقویت می‌کرد و آن‌ها را قادر می‌ساخت که اَبَرناوهای اتحادیه را با سرعت فرانور در فضا هدایت کنند. آن‌ها به یاری بصیرت حاصل از ادویه، در میان مسیرهای محتملِ پیش‌ِ روی سفینه در آینده، مسیری را که عاری از خطر بود می‌جستند. حالا، بوی نوع دیگری از خطر به مشام ادریک رسیده بود، ولی هر چه چوبدستیِ آینده‌بینی‌اش را کورکورانه به این‌سو و آن‌سو تکان می‌داد، چیزی نمی‌یافت. اَیرولان گفت: «به گمانم اشتباه کردم که به اینجا آمدم.» مادر روحانی رو به آن‌ها کرد و چشمانش را گشود و دوباره بست؛ حرکتی که او را به طرزی غریب به سوسماری ماننده می‌کرد. اسکالیتاله نگاهش را از اَیرولان برگرفت. متوجه محفظه‌ی ادریک شد و با این کار، آیرولان را دعوت کرد که از دیدگاه او به ادریک بنگرد. اگر چنین می‌کرد، او را موجودی ناخوشایند می‌یافت: با آن نگاهِ دریده و دست و پای هیولا مانندی که به آرامی در گاز محفظه به این‌سو و آن‌سو می‌رفت و گردابه‌های نارنجی‌فام و دود مانند گاز را در اطرافش به دَوَران درمی‌آورد.»

تحلیلی بر رمان مسیحای تلماسه‌:

مجموعۀ تلماسه شاهکار ادبیات علمی-تخیلی است و بسیاری معتقدند این کتاب یکی از ماندگارترین کتاب‌های علمی-تخیلی تمام دوران است. فرانک هربرت به شیوه‌ای هنرمندانه، جذاب و بی‌همتا تعاملات پیچیده و چندوجهی دنیای سیاست، مذهب، فناوری و انسان‌ها را در این مجموعه به تصویر کشیده است. قهرمانان مسیحای تلماسه مانند جلد اول آن فانی هستند اما زمانی که مردم آن‌ها را به چشم خدا می‌بینند، در مسیری اجتناب‌ناپذیر به سمت عذاب و نابودی سقوط می‌کنند، مسیری که زخمی عمیق بر روی شن‌های زمان بر جای می‌گذارد. بخش مهم مسیحای تلماسه پایان یافتن داستان پل آتریدیز است اما فرانک هربرت در جلد دوم تلماسه، بر شکست‌های قهرمان داستانش تمرکز کرده است. در تلماسه پل پسری جوان بود که انقلابی را علیه امپراتوری به راه انداخت اما حالا که خودش به جای امپراتور بر تخت نشسته است، جهادی را به راه می‌اندازد که باعث کشته شدن 61 میلیارد نفر می‌شود. گرچه پل قرار بود قهرمان «تلماسه» باشد اما سرنوشتی متفاوت در مسیحای تلماسه در انتظار اوست. فرانک هربرت معتقد بود قهرمانانی که انسانیت خود را فراموش کنند به ورطۀ ویرانی می‌افتند و واقعیت مانند آواری بر سر آن‌ها خراب خواهد شد و این بلایی است که بر سر قهرمان «تلماسه» می‌آید.

مروری بر تلماسه:

در تلماسه با دنیای پیشرفتۀ بشر آشنا می‌شوید. بشر آن‌قدر جلو رفته که حالا می‌تواند به سراسر جهان سفر کند. داستان تلماسه از امپراتوری بین‌ سیاره‌ای و گسترده‌ای شروع می‌شود که کنترل بخش‌های بیشتر آن برعهدۀ خاندان اشرافی وفادار به سلسلۀ پادشاهی کورینو است. پل آتریدیز شخصیت اصلی رمان تلماسه و وارث جوان خاندان آتریدیز است؛ او وخانواده‌اش کنترل سیاره‌ای برهوت به نام آراکیس را برعهده دارند، سیاره‌ای که ما آن را با نام تلماسه می‌شناسیم. ماجرا از جایی شروع می‌شود که قدرت‌های امپراتوری برای به دست‌آوردن کنترل آراکیس و تصرف مهم‌ترین و ارزشمندترین ماده یعنی ادویه بر روی این سیاره با هم درگیر می‌شوند.

خلاصۀ داستان مسیحای تلماسه

مسیحای تلماسه ادامۀ داستان پل آتریدیز است که حالا بسیار معروف شده و بسیاری نیز از او وحشت دارند و به او پل مؤدّب می‌گویند. پل حالا تنها منبع حیاتی در جهان را در دست دارد. دشمنان او مرده یا سرنگون شده‌اند و او زمام قدرت را در دست گرفته و قصد دارد صلحی برای جهان هستی به ارمغان بیاورد. او حالا امپراتور و قدرتمندترین مرد جهان است. فریمن‌های متعصب پل را به عنوان یک نماد مذهبی می‌پرستند و او را مسیحا می‌دانند اما پل حالا مجبور است با دشمنی خاندان‌هایی روبه‌رو شود که زمان تصاحب تاج‌وتخت آواره شده‌اند. توطئه‌ای در منطقۀ خودش و علیه او در حال شکل‌گیری است و به‌خاطر این توطئه، خاندان آتریدیز فرو می‌پاشد اما هیچ‌کدام از این‌ها برای پل مهم نیست. تهدید واقعی متوجۀ معشوق او چانی و وارث متولد نشدۀ خاندانش است.

حواشی حول محور کتاب

• فرانک هربرت گزارشگری بود که می‌خواست دربارۀ تپه‌های شنی یکی از شهرهای آمریکا مقاله‌ای بنویسد. گرچه این مقاله‌اش هیچ‌وقت منتشر نشد اما جرقه‌های آغازین کتاب تلماسه از همین مقاله شعله‌ور شدند.

• در سال 2003 مینی سریالی با نام فرزندان تلماسه بر اساس کتاب مسیحای تلماسه و دنبالۀ آن «فرزندان تلماسه» ساخته شد. قسمت اول از سه قسمت این مینی سریال شش ساعته، داستان مسیحای تلماسه است. قسمت دوم و سوم آن بر اساس «فرزندان تلماسه» ساخته شده است.

• در سال 2021 فیلمی با اقتباس از جلد اول مجموعۀ تلماسه ساخته شد. از جمله بازیگران این فیلم می‌توان به تیموتی شالامی، ربکا فرگوسن، زندیا، جیسون موموآ و اسکار آیزاک اشاره کرد. این فیلم در مراسم اسکار 2022 برندۀ شش جایزۀ اسکار شد. قسمت دوم فیلم تلماسه با اقتباس از مسیحای تلماسه ساخته شده است و قرار است در تاریخ 20 اکتبر سال 2023 اکران شود.

• برخی معتقدند اگر تلماسه نبود، جنگ ستارگانی نیز وجود نداشت.

اگر از خواندن کتاب مسیحای تلماسه لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

اگر به آثار علمی-تخیلی علاقه دارید و از خواندن کتاب مسیحای تلماسه لذت بردید، به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب‌های زیر را نیز مطالعه کنید.

• فرزندان تلماسه جلد سوم مجموعۀ تلماسه اثر فرانک هربرت است. فرزندان تلماسه داستان لیتو و غنیمه آتریدیز است. پدرشان امپراتور پل مؤدب، نه سال پیش خود را به بیابان سپرد و فرایندی را آغاز کرد که مرگ آیین او را در آراکیس رقم زد. حالا آراکیس در آشوب غرق شده است و فرزندان پل تنها امید آینده هستند.

دربارۀ فرانک هربرت‌: نویسندۀ آمریکایی کتاب‌های علمی-تخیلی

مسیحای تلماسه

فرانک هربرت نویسندۀ آمریکایی است که در سال 1920 میلادی در واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. هربرت از کودکی علاقۀ زیادی به نویسندگی داشت. او در سال 1938 از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و با مخفی کردن سن واقعی‌اش در نشریه‌ای مشغول به کار شد. جنگ جهانی دوم در کارش وقفه انداخت و تا زمان گرفتن معافیت پزشکی به عنوان عکاس در نیروی دریایی آمریکا کار می‌کرد. بعد از پایان جنگ شروع به تحصیل در دانشگاه واشنگتن کرد اما نتوانست آن را تمام کند. بعد از ترک تحصیل به حرفۀ روزنامه‌نگاری برگشت و مشغول کار نویسندگی و ویراستاری شد. فرانک هربرت در دهۀ چهل عمدتاً به مطالعۀ آثار علمی‌تخیلی می‌پرداخت و در دهۀ پنجاه تصمیم گرفت این ژانر را برای نوشته‌هایش انتخاب کند. اولین داستان علمی‌تخیلی‌اش با عنوان «در جستجوی چیزی» در سال 1952 در مجله‌ای به چاپ رسید. در سال 1959 بود که تحقیق برای مقاله‌ای دربارۀ تپه‌های شنی آمریکا را آغاز کرد و شروع به تحقیق و جمع‌آوری مطالب برای شاهکار ادبی‌اش کتاب تلماسه کرد و در سال 1965 موفق شد آن را به چاپ برساند. از دیگر آثار معروف او می‌توان به آزمایش دوسادی، سرنوشت سازان و طاعون سفید اشاره کرد. فرانک هربرت در سال 1984 درگذشت.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی