هزار و یک شب

هزار و یک شب (2)(ملکه ی مارها)

(2)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
431

علاقه مندان به این کتاب
7

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب هزار و یک شب

انتشارات هوپا منتشر کرد:
خیلی از بازرگانان در میان جمع خواستند کنیز را بخرند، اما دختر به هیچ کدام راضی نشد. دست آخر صاحب کنیز رو کرد به دختر و گفت: «پس خودت یکی را انتخاب کن تا تورا به او بفروشم.»
کنیز به دقت به چهره ی آدم هایی که دور تا دورش را گرفته بودند نگاه کرد و یک دفعه چشمش به علی مجد الدین افتاد که گوشه ای ایستاده بود. یک آن احساس کرد قلبش به شدت به تپش افتاده، بی اختیار دستش را بلند کرد و انگشتش را به سمت او گرفت. گفت: «این همان مردی است که دلم میخواهد مرا بخرد.»
همه ی بازرگانان برگشتند و به علی نگاه کردند که با تعجب به کنیز خیره شده بود. زمرد گفت: «جز این مرد، هیچ کس را نمی خواهم.»
رو به صاحبش گفت: «تو قول دادی مرا به هرکس خودم خواستم، می فروشی.»
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • گالینگور
    • 174 صفحه
    • 350 گرم
    • 6
    • 1402

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی