

قصه های تصویری از قابوس نامه (9)(نامه رمزدار)
انتشارات قدياني منتشر کرد :
روزگاران قديم و نديم بود. خاندان سامانيان بر ايران حکومت ميکردند. مردي به نام ((بوعلي سيمجور)) ،حکومت نيشابور را به دست گرفته بود. ميگفت سپهسالار و امير خراسان است. او حاضر نبود از حکومت سامانيان اطاعت کند. اواخر حکومت سامانيان بود و آنها هم قدرت چنداني نداشتند. نميتوانستند با زور و تهديد، بوعلي را وادار به اطاعت کنند. براي همين، با نامه و سکه و هديه، سعي کردند با او کنار بيايند. بوعلي، کاتبي داشت به نام ((عبدالجبار خوجاني))او مردي کاردان و درستکار بود. بوعلي در همهي کارها با او مشورت ميکرد و نظرهايش را قبول داشت. از طرف ديگر، امير سامانيان در خراسان هم، کاتبي داشت به نام ((احمدبن رافع.)) او هم مرد بسيار دانا و با کفايتي بود. رافع و عبدالجبار با هم دوستهاي صميمي بودند. آننا در گذشته با هم رفتو آمد داشتند و خيلي همديگر را ميديدند، ولي حالا به خاطر موقعيتي که هر کدامشان داشتند، فقط از طريق نامه با هم ارتباط داشتند و از حال همديگر با خبر ميشدند.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده
























































