وقتی تو نبودی

انتشارات تاليا منتشر کرد:
امسال نوروز را به خانه دعوت کرده بودم. از پنجره به بيرون نگاه کردم، جاي پاي بهار را مي‌شد ديد.
آيا مي‌شد دل‌شکسته را ترميم کرد؟
به انتظار او بودم که با هم به ساحل برويم، محلي که مورد علاقه هردوي ما بود. با صداي قدم‌هاي او سربرگرداندم. کنار ميز ايستاده بود، با آن انگشتان کشيده به آينه و سيب‌ها دست مي‌کشيد. در کنارش ايستادم. بر شانه‌اش بوسه‌اي زدم. آن دو چال زيباي گونه با ابخند او نمايان شدند. گاه خيره من را نگاه مي‌کرد.
چه مدت طول مي‌کشيد که من را باور کند؟
چه مدت لازم بود که من وجود و برگشت او را به زندگي خودم باور کنم؟
فروشگاه اينترنتي30بوک