

انتشارات مشکي منتشر کرد:
زندگي ديگري جز نوشتن ندارم. هستي ام در کتاب هايم است ...
روبرپنژه زماني پا به عرصه رمان نويسي گذاشت که به گفته ناتالي ساروت «عصر بدگماني » بود. عصر بدکماني خواننده و نويسنده به شخصيت هاي داستاني رمان هاي کلاسيک، به زمان خطي، به پيرنگي که سرگذشت اين شخصيت ها را به همگره مي زند. تمام آن چيزهايي که باعث مي شد رمان برشي واقعي از زندگي باشد و باورکردني، حالا تصوير ساختگي و بي جاني را نقش مي کرد که خواننده را پس مي زد. واقعيت براي خواننده و نويسنده هر دو تغيير کرده بود.
پنژه به شدت به موسيقي کلام اهميت مي دهد، به ريتم و از همه مهم تر به لحن مفهوم مورد نظر او از لحن البته پيچيده تر از آن مفهوم متداولي ست که همه در ذهن داريم يعني لحن مؤدبانه ، لحن آرام، لحن عصبي و ... لحن موردنظر او ترکيبي است، لحني خاص که قادر است ذهنيت راوي را منتقل کند و در نهايت فضاي کلي رمان را بسازد. او در مؤخره اين کتاب مي نويسد:
«لحن هميشگلي ما، لحني که براي مثال آدم با خودش حرف مي زند يا با نزديکانش، نوعي ترکيب است از لحن هاي گوناگون، لحني که به ارث برده، لحن کتاب ها ، لحن هايي که از زمان کودکي ضبط کرده ايم. چقدر جالب تر است تحليل کردن اجزاي تشکيل دهنده لحن طبيعي آدم ها و با هر يک از آنها کتابي نوشتن»
فروشگاه اينترنتي 30 بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













