

چشم انتظار در خاک رفتگان
انتشارات ماهي منتشر کرد:
صاحبان روزنامه در پول غلت ميزنند و گلو پاره ميکنند که زندهباد آزادي. اعيانزادگان مرفه از سر تفنن شعر ميسرايند و نثر ميآرايند و بر سينه ميکوبند که زندهباد آزادي. بازرگانان به زور تبليغ بر سود خود ميافزايند و گريبان ميدرند که زندهباد آزادي. تنها تودههاي محروم و زحمتکش نميتوانند اين فرياد را تکرار کنند، زيرا آزادي آنها به معني گرسنگي اينهاست. از اين رو بينوايان رنج خويش را تحمل ميکنند و به جور آنها گردن مينهند. آنها به سياه روزي خود تن داده و به سکوت خو گرفتهاند.
چشمِ انتظارِ درخاکرفتگان" داستان اعتصاب عمومي عظيمي است عليه ديکتاتور گواتمالا و شرکت امريکايي موز. شخصيت مرکزي رمان مبارزي انقلابي است که ميکوشد مردم را به قيام و اعتصاب فرا خواند. اگر اين اعتصاب پيروز شود، سرخپوستان مظلوم و درخاکرفته تسلي مييابند و ميتوانند چشمان بازماندهشان را ببندند، زيرا بنا بر افسانهاي مايايي، چشمان آنها در گور به انتظار تحقق عدالت بازمانده است.
فروشگاه اينترنتي 30بوک

شاید بپسندید














از این مترجم













