

انتشارات آدميت منتشر کرد:
عقابي که مرغ زيست و مرغ مرد
مردي تخم عقابي پيدا کرد و آن را در لانه مرغي گذاشت. عقاب با بقيه جوجه ها از تخم بيرون آمد و با آنها بزرگ شد. در تمام زندگيش او همان کارهايي را انجام داد که مرغها انجام ميدادند. براي پيدا کردن کرم ها و حشرات زمين را ميکند و قدقد ميکرد. و گاهي هم با دست و پا زدن بسيار، کمي در هوا پرواز ميکرد. سال ها گذشت و عقاب پير شد روزي پرنده با عظمتي را بالاي سرش بر فراز آسمان ابري ديد. او با شکوه تمام، با يک حرکت ناچيز بالهاي طلاييش، بر خلاف جريان شديد باد پرواز ميکرد. عقاب پير، بهت زده نگاهش کرد و پرسيد: اين کيست؟ همسايه اش پاسخ داد: اين عقاب است ، سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زميني هستيم.
عقاب پير مثل مرغ زندگي مرد و مثل مرغ مرد. زيرا فکر ميکرد مرغ است!
آري محيط زندگاني در رشد و نمو هرکس نقش اساسي دارد محيط و فضاي اطراف شما بستر، زمينه يا زير ساخت نوآوري، خلاقيت و کيفيت در شما است.
نتيجه: بسياري از انسانها در بندها و حصارهاي مختلف جغرافيايي، نژادي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي زنداني اند و مثل يک برده و بره زندگي ميکنند و مثل يک برده و بره مي ميرند. بدون آنکه به درجه آزادي و شان منزلتي که خداوند به آنها عطا فرموده و مي توانستند داشته باشند برسند.
فروشگاه اينترنتي 30 بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













