آتش بدون دود (رقعی)(شومیز)(3جلدی)

(187)

14,500,000ریال

10,875,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
15544

علاقه مندان به این کتاب
147

می‌خواهند کتاب را بخوانند
19

کسانی که پیشنهاد می کنند
42

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب آتش بدون دود

انتشارات روزبهان منتشر کرد:
عشق «در لحظه پدید می آید»، «دوست داشتن» در امتداد زمان. این اساسی‌ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است . عشق، معیارها را در هم می‌ریزد؛ دوست داشتن ، بر پایه‌ی معیارها بنا می‌شود. عشق قانون نمی‌شناسد؛ دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه یی‌قوانین عاطفی‌ست. عشق، ویران کردن خویشتن است؛ دوست داشتن ، ساختنی عظیم. عشق و دوست داشتن از پی ِ هم می‌آیند؛ اما هرگز در یک خانه منزل نمی‌کنند...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

آتش بدون دود

تصویر جلد آتش بدون دود


از عشق سخن باید گفت، همیشه از عشق سخن باید گفت. عشق در لحظه پدید می‌آید، دوست داشتن در امتداد زمان. این اساسی‌ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است. عشق، معیارها را در هم می‌ریزد؛ دوست داشتن بر پایهٔ معیارها بنا می‌شود. عشق ناگهان و ناخواسته شعله می‌کشد، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می‌گیرد. عشق، قانون نمی‌شناسد، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه‌ای از قوانین عاطفی است. عشق، فوران می‌کند - چون آتشفشان، و شره می‌کند - چون آبشاری عظیم؛ دوست داشتن، جاری می‌شود ...

شاید نام آتش بدون دود شما را به یاد سریالی بیاندازد که در سال‌های 53-54 از تلویزیون ایران پخش می‌شد. اما این سریال ازروی یک رمان بلند ساخته شده است. رمانی طولانی که نوشتنش 30 سال زمان برده بود. این رمان هفت کتاب است که در 3 مجلد پخش شده و روایتی است از زندگی و زیبایی‌های ترکمن‌صحرا و قصهٔ یک قهرمان ترکمن و مبارزات انقلابی او را بازگو می‌کند.

معرفی کتاب آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی

رمان آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی حاصل سی‌سال تلاش او و اثری ارزشمند در زبان فارسی است. این اثر با اکثر آثار ایرانی تفاوتی جدی دارد. آن هم این است که در زمانه خودش بسیار بدیع و نو بود. این اثر همچنین از لحاظ حفظ فرهنگ و زبان ترکمن ارزشمند شناخته می‌شود. اما علت این نام‌گذاری چیست؟ نادر ابراهیمی در جایی کتابش را در دو جمله خلاصه می‌کند: «آتش بدون دود نمی‌شه، جوان بدون گناه». او با این تعبیر می‌کوشد نشان دهد که هیچ کار و تصمیمی بدون عاقبت نیست و با گذاشتن نامی متناقض بر کتابی که بر این امر دلالت دارد، تناقض زیبایی ایجاد کرده و معنای عمیقی می‌بخشد. 

داستان اصلی این رمان مسئلهٔ عاشقی است. اما نه آن عاشقی که امروزه در داستان‌ها و سینما می‌بینیم. عشقی پر از غرور و خشونت و شور و شوق که با زبان شاعرانه ترکمن‌صحرا مخلوط شده. نادر ابراهیمی چنان در پردازش متن و داستانش قدرتمند است که خواننده به‌راحتی می‌تواند خود را در دل ترکمن‌صحرا احساس کند. این رمان دو شخصیت اصلی دارد. گالان و سولماز. 

رمان آتش بدون دود هفت جلد است. این هفت جلد در سه مجلد منتشر شده است. کتاب اول شامل سه جلد اول، یعنی «گالان و سولماز»، «درخت مقدس» و «اتحاد بزرگ» است. کتاب دوم، جلدهای چهار و پنج، «واقعیت‌های پرخون» و «حرکت از نو» را در بر می‌گیرد. کتاب سوم هم داستان جلد شش و هفت، «تو هرگز آرام نخواهی گرفت» و «هر سرانجام، سرآغازی است» را روایت می‌کند.
سه کتاب اول این رمان بازنویسی و جمع‌آوری طرح‌های پراکنده خود نویسنده است. اصلی‌ترین طرح او با نام «آق‌اولیرها» بوده که با عنوان درخت مقدس منتشر گردیده بود و سریال تلویزیونی آتش بدون دود ازروی آن اثر اقتباس شده بود. 

نادر ابراهیمی در آتش بدون دود هم به‌صورت ضمنی و هم به‌صورت مستقیم بارها و بارها به اسطوره‌ها و داستان‌های کهن ایرانی اشاره می‌کند و آنها را در دل متن جا می‌دهد. مثلاً صحنه دیدار گالان و سولماز بسیار شبیه دیدار خسرو شیرین (نظامی) است. کالاگان بسیار شبیه رستم است و حتی مستقیم درباره او صحبت می‌کند، مفاهیم پدرکشی، پسر کشی و برادرکشی که از قدیمی‌ترین بن‌مایه‌های اسطوره‌های کهن جهانی است در آثار او بازتاب شدیدی داشته است. ابراهیمی از مفاهیم و نشانه‌های شاهنامه بسیار کمک گرفته است. مثل انتخاب همسر قهرمانان بیرون از محیط کشور یا قوم و قبیله، سه پسر داشتن قهرمانان و پهلوانان، کین‌خواهی، کشته‌شدن کنار چاه، او حتی در جایی از متنش برای توصیف نحوه سوارشدن یکی از کاراکترها بر اسب، مستقیم از یکی از ابیات شاهنامه کمک می‌گیرد. مثلاً:
یاماق... حس کرده بود که آی دوغدی قادر به سوارشدن بر اسب نیست، آهسته برخاست، به پدر و اسب نزدیک شد، کنار اسب «ستون کرد چپ را و خم کرد راست» تا پدر بتواند پا بر ران او بگذارد و سوار شود. 

نادر ابراهیمی در کتاب آتش بر دود از اسطوره‌ها و مضامین اسطوره‌ها چون دلاوری و جنگجویی پهلوانان، اسطوره گیاه و نبات، قدرت سرنوشت و تقدیر و ربودن عشق استفاده بسیاری برده است. از دیگر ویژگی‌های اسطوره‌ای نثر نادر ابراهیمی می‌توان به نام‌گذاری کاراکترهایش بر اساس ویژگی‌های ظاهری و ذاتی آنها اشاره کرد. مثلاً دیدگاه‌های اسطوره‌ای در نام‌گذاری زال، پدر رستم وجود دارد که می‌گوید علت اینکه این نام را بر او گذاشتن سپید بودن تمام موهای سر و بدن او بوده است. در رمان آتش بدون دود نیز از این شیوه نام‌گذاری استفاده‌های بسیار برده شده است. یموت، گوکلان، اوجا یازی و ... همگی نام‌هایی هستند که بر اساس ویژگی‌های ظاهری یا باطنی به افراد و اشخاص داده شده‌اند.

خلاصه داستان

داستان در دل ترکمن‌صحرا تهران رخ می‌دهد و دو برهه زمانی اصلی دارد. یکی سال‌های 1250 تا 1269 و دیگری 1315 تا 1354. قصه از کینه قدیمی بین دو قبیله بزرگ ترکمن، یَموت و گوکلان شروع می‌شود. این کینه قدیمی این دو قبیله را به دشمنی واداشته و قدیمی‌ترها به افسانه‌ای باور دارند که بیان می‌کند این کینه ریشه در مسئله آب دارد. 

گالان اوجا، شجاع‌ترین و جنگاورترین مرد یموت، عاشق سولماز اوچی، دختر بیوک اوچی، (بزرگ قبیلهی گوکلان) می‌شود. او در یک حمله غافلگیرکننده، او را از جلوی چشم خانواده‌اش می‌رباید. طی این حمله او دو برادر خود را از دست می‌دهد. آن دو بعداً ازدواج می‌کنند و با وجود این ازدواج، جنگ و دعوا و کشمکش بین دو قبیله هنوز ادامه دارد. اما روحیه و شخصیت قدرتمند سولماز، به‌دنیاآمدن دو فرزند آنها و کوچ گالان و خانواده‌اش و عده‌ای از یاران جنگجوی او به کنار درخت مقدس و ایجاد یک آبادی و زندگی جدید از میزان خشونت و قساوت این کشمکش‌ها می‌کاهد. اما بعد از گذشت چند سال شعله انتقام دوباره می‌جوشد و ... 

شخصیت‌های کتاب آتش بدون دود

گالان اوجا
گالان اوجا شخصیت برگزیدۀ نویسنده در فصل اول کتاب آتش بدون دود و یک قهرمان اسطوره‌ای ترکمن است. او یک جنگجوی ترکمن محسوب می‌شود. واژۀ گالان در لغت به معنای «ماندگار» و لفظ «اوجا» به معنای «بلند قد، دراز» می‌باشد. ابراهیمی این نام را برای این شخصیت برگزیده چون با داستانش کاملاً هماهنگ است. جاودانگی در کردار و رفتار و صحبت‌های گالان کاملاً مشهود است. گالان اوجا پسر یازی اوجا، بزرگ روستای «ایزی بوغوز» است. گالان از قبیلۀ یموت است و یگانه پهلوان و جنگاور صحراست و شجاعتش زبانزد خاص و عام است و هیچ باکی از رویارویی با مرگ ندارد. ابراهیمی در کتاب خود درون و برون گالان را این‌گونه توصیف می‌کند: «او مردی بود خوش صورت، نیرومند، چابک، تند و تیز، عصبی، ناآرام، جوششی، خوش‌رو، خندان و ساده- دل!»

گالان اوجا بسیار جسور وبی‌باک و عاشق مردم قبیله‌اش است اما در عین حال انسانی خودپسند است که تنها به باورهای خودش معتقد است و برای همین گاهی مغرور و سنگدل جلوه می‌کند. گالان اوجا در عین غرور دلی نرم و نازک دارد. حوادث زندگی باعث می‌شود که کینه، دشمنی، کشت و کشتار وارد زندگی‌اش شود اما این‌ها هیچ‌کدام خواست خودش نیست. از ابتدا تا انتهای داستان در ظاهر و اعمال و نیز افکار و اندیشه و روحیات گالان هیچ تغییری حاصل نمی‌شود و حوادث بر او هیچ تأثیری نمی‌گذارد یا اگر تأثیری داشته باشد بسیار کم است. گالان شخصیتی است که ابراهیمی دوست داشته همواره در داستانش حضور داشته باشد و در جای‌جای داستان همیشه ردی از او نشان داده است. برای همین بعد از مرگ گالان اوجا شخصیت آت میش اوجا را به میان می‌آورد.

بویان میش 
رفیقِ شفیق گالان اوجاست. آن دو از کودکی با هم دوست بوده‌اند و تا پایان عمر با هم دوست ماندند. بویان میش تنها کسی است در دنیا که گالان از او حرف شنوی دارد، گالانی که حتی حرف پدرش را هم نمی‌شنوند و نمی‌پذیرد!

سولماز
سولماز تنها دختر رئیس قبیلۀ گوکلان است. قبیله‌ای که گالان اوجا در پی نابودی آن‌هاست. سولماز بسیار زیباست و شجاعت و زیبایی‌اش دل پسران یک ولایت را ربوده و پدرش می‌ترسد اگر او را به خانۀ بخت بفرستند خواستگارانش به جان یکدیگر بیفتد. اما در نهایت گالان اوجا عاشق سولماز می‌شود.

آلنی
دکتر آلنی آق‌اویلر نوۀ گالان اوجا است و در جلد دوم وارد داستان می‌شود. آلنی تحصیل‌کرده، انقلابی و وطن دوست است و برای رهایی از ظلم و ستم حکومت پهلوی همه جور مبارزه‌ای را پیش می‌گیرد. آلنی یک شخصیت واقعی به شمار می‌رود و موضوع اصلی بقیۀ رمان آتش بدون دود فعالیت‌های سیاسی دکتر آلنی آق‌اویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آق‌اویلر است. ابراهیمی در ادامۀ داستانش شرایط زندگی، خصلت‌ها و ویژگی‌های آلنی و مارال ترکمن، روحیۀ مبارزه‌جویی و پیکار ایشان علیه ظلم و ستم را به تصویر می‌کشد.

آت میش اوجا
آت‌ میش پسر سوم آق‌اویلر، برادر آلنی و نوۀ گالان اوجا است. نامش به معنای «شصت» است. منظور نویسنده هم می‌توانسته عدد باشد و هم این‌که شصت انگشتری بوده که تیراندازان در انگشت می‌کرده‌اند و هنگام پرتاب تیر، تیر را بر روی آن قرار می‌دادند. ابراهیمی نیز این نام را انتخاب کرده تا به معنای فرزندی جنگاور و تیرانداز باشد، شخصیتی که در تمام داستان تیراندازی و مهارتش در جنگاوری قابل ستایش است. ابراهیمی او را در متن کتاب این‌گونه توصیف کرده است: «آت‌ میش شر و آتش‌افروز و خون‌ریز بود - از همان بچگی پیله می‌کرد و کینه می‌ورزید اما صورتش به مهربانی مهتاب بود و چشمانش تمام غم صحرا را داشت. او از گالان اوجا - که در حکایت‌ها می‌شناختش - تقلید می‌کرد بی‌آنکه گالان اوجا باشد.» 

آت میش درست مثل برادر دیگرش پالاز بر روی زمین کار می‌کرد اما فشارهایی که بر خانوادۀ اوجاها وارد می‌شد او را نیز دگرگون کرده بود. آت میش شخصیتی پویا دارد و همواره طی داستان متحول می‌شود. این تحول بیشتر در افکار و اندیشه و احساسات او شکل می‌گیرد و در قیافه و ظاهرش چندان تغییری حاصل نمی‌شود. این بچۀ شرور تا انتهای داستان و بعد از عاشق شدن به کلی تغییر رفتار می‌دهد و از خیره‌سری‌ها و جنگ‌طلبی‌هایش دور می‌شود و دیگر بیهوده به دنبال خون ریختن نیست.

خواندن کتاب آتش بدون دود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر ادبیات ایران هستند، از داستان‌های سبک عاشقانه، تاریخی و یا اسطوره‌ای لذت می‌برند توصیه می‌کنیم.

درباره نویسنده کتاب آتش بدون دود

تصویر نویسنده آتش بدون دود

نادر ابراهیمی متولد فروردین 1315 در شهر تهران است که در خردادماه سال 1387 بدرود حیات گفت. او داستان‌نویس، پژوهشگر ادبیات کودکان و قصه‌نویس کودکان بود. مدتی در دارالفنون به تحصیل پرداخت اما خیلی زود به کارکردن روی آورد و شغل‌های بسیاری را آزمود. ارائه یک لیست کامل از شغل‌هایی که او به آنها مشغول بوده است کار سختی است. او در دو کتاب الن مشغله و ابو المشاغل، به شرح زندگی‌نامه و شغل‌های خود پرداخته است. کمک‌کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن‌صحرا (این تجربه فرهنگی خود یکی از غنی‌ترین منابع او برای داستان آتش بدون دود است)، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحه‌بندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجره فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران شناختی، فیلم‌سازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتاب‌های کودکان، مدیریت یک کتاب‌فروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه‌ها و ...

او در سال 1330 به حزب تازه ‌تأسیس ملت ایران پیوست. رشته حقوق را نیمه‌کاره رها کرد و لیسانسش را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دریافت کرد. در سال 1340 بود که بالاخره حرفه ادبی خودش را آغاز کرد. او ابتدا با گروه طرفه که خود یکی از بنیان‌گذارانش بود، کارش را شروع کرد. اولین کتاب او زمانی منتشر شد که خودش در زندان به سر می‌برد (1342). او در تمام سال‌های زیستنش، نوشتن را رها نکرد به حدی که بیش از 100 عنوان از او به چاپ رسیده و علاوه‌برآن چندین فیلم مستند، سینمایی و دو سریال تلویزیونی را نویسندگی و کارگردانی کرده است. علاوه بر این ترانه‌سازی و آهنگ‌سازی برخی از آنها به عهده خود او بوده است. 


او فعالیت ادبی‌اش در زمینهٔ کودکان را با تأسیس مؤسسه «همگام با کودکان و نوجوانان» آغاز نمود و عمدهٔ تمرکز و فعالیتش در حوزهٔ کودکان و چاپ کتاب و محصولات فرهنگی برای آنها بود. او در زمینهٔ ادبیات کودکان چند جایزه برده است که مهم‌ترین آنها جایزه نخست براتیسلاوا، جایزه نخست تعلیم‌وتربیت یونسکو و جایزه کتاب برگزیده سال ایران است. کمیته نام‌گذاری معابر شورای شهر تهران در سال ۱۳۹۰، خیابان هفدهم کارگر شمالی (امیرآباد) تهران که منزل ایشان در بیست سال پایانی عمرش در آن واقع شده بود را به خیابان نادر ابراهیمی تغییر نام داد.
ابراهیمی زبان شاعرانه این دارد و از این زبان شاعرانه در همه رمان‌هایش استفاده می‌کند. در حقیقت او با این زبان برای خودش سبکی می‌سازد بی‌رقیب.

او در کتاب آتش بدون دود عشق و اسطوره و افسانه را ترکیب می‌کند و اثری بی‌نظیر خلق می‌کند. از دیگر ویژگی‌های کارهای او می‌توان به میل شدید او به اخلاقیات و داشتان عقایدی جزمی درباره مسائل اخلاقی و سیاسی، وفور جملات نغز و قصار ساخته خود او در نوشته‌هایش، بحث‌های منطقی دوسویه بدون نتیجه‌های روشن، وسواس در درست‌نویسی و تلاش بی‌وقفه در آرایش نثر و جمله‌پردازی و یافتن سلسله کلماتی آهنگین و موزون از ویژگی آثار اوست. 

برخی از منتقدین و دوستداران آثار نادر ابراهیمی او را از پیش‌گامان ادبیات پسامدرن می‌دانند. او در زمانی که برخی نویسندگان به‌تازگی رو به ادبیات مدرن آورده بودند و گاه‌وبیگاه چنین آثاری تولید می‌کردند، به هنجارگریزی از چهارچوب‌های داستان، شیوه‌های روایت و اختلال زبانی در داستان می‌پرداخته است. به عقیده برخی از محققین او حتی سبک‌های جدیدی و خاصی در نویسندگی خلق کرده است. 

از آثار او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 رمان:
• آتش بدون دود. (1359 تا 1371)
• تکثیر تأسف‌برانگیز پدربزرگ (1375)
• مردی در تبعید ابدی (1375) (بر اساس زندگی ملاصدرا)
• بر جاده‌های آبی سرخ (1376-1386) (بر اساس داستان‌ها زندگی میر مهنای دغابی)

داستان بلند:
• انسان، جنایت و احتمال (1350)
• مجموعه داستان‌ها: خانه‌ای برای شب (1341)
• آرش در قلمرو تردید (1342) (از سال 1354 به بعد با نان پاسخ ناپذیر چاپ شد)
• مصابا و رویای گاجرات (1343)
• مکان‌های عمومی (1345)
• افسانه باران (1346)
• در سرزمین کوچک من (1347)
• هزارپای سیاه و قصه‌های صحرا (1348)
• تضادهای درونی (1350)
• ده قصه کوتاه (1351)
• رونوشت بدون اصل (1356)
• غزل داستان‌های سال بد (1357)
• فردا شکل امروز نیست (1368)
• حکایت آن اژدها (1377)

نمایشنامه‌ها:
• اجازه هست آقای برشت؟ (1349)
• یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت (؟)
• وسعت معنای انتظار (1355)

امتیازات

کتاب آتش بدون دود از سایت  goodreads امتیاز 4.3 از 5 گرفته است.

جوایز کسب شده

برنده لوح زرین و دیپلم افتخار «جایزه بیست سال ادبیات داستانی انقلاب اسلامی»

میزان فروش کتاب

کتاب آتش بدون دود از جمله پرفروش‌ترین کتاب‌های ایران است که از زمان چاپ تا کنون با استقبال خوب مخاطبین روبه‌رو شده است.

اقتباس‌ها
در سال 53-54 یک سریال از سه جلد اول این مجموعه تولید شد و بازیگرانی چون مهری مهرنیا، مهری ودادیان، جمشید گرگین، مسعود ولدبیگی و محمدعلی کشاورز به ایفای نقش پرداختند. در سریال پایان داستان اندکی تغییر داده شده است. داستان با همان خشونت و عشق آتشین رمان آغاز می‌شود و با فراز و نشیب‌های رمان همراه شده و آنها را کامل بازگو می‌کند. اما کتاب‌های دوم و سوم در سریال بازگو نمی‌شوند و آتش این عشق با پیمان صلح به پایان می‌رسد. 


مرگ جلوی هر چادی که می‌رسید، دهانه اسبش را می‌کشید و نعره سر می‌داد: در این چادر بچه‌ای نیست؟ من هنوز گرسنه هستم.

تصویر جلد آتش بدون دود

تحلیل سی بوک از کتاب آتش بدون دود

مدت زمانی که طول می‌کشد بخوانی 
یک خواننده خوش‌خوان با سرعت مطالعه 250 کلمه در دقیقه، چیزی حدود 26 ساعت و 47 دقیقه طول می‌کشد تا کتاب آتش بدون دود را مطالعه کند.

شرایط تهیه کتاب و مقایسه با نسخه صوتی و الکترونیکی 
کتاب آتش بدون دود به‌صورت صوتی و الکترونیک در دسترس است. اما ازآنجایی‌که این کتاب بسیار طولانی (1600 ص) است، مطالعه آن در دستگاه‌های الکترونیک به چشمانتان آسیب می‌رساند. همچنین نسخ صوتی این کتاب نمی‌توانند حال و هوای و لحن و لهجه ترکمن را به‌خوبی ارائه کنند. به‌علاوه حضور این کتاب در کتابخانه شما به زیبایی آن می‌افزاید. 

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نقد و بررسی کلیدر را نیز بخوانید.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (8)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مهدیه بنیادی
    • پاسخ به نظر

    این داستان آنقدر جذاب و روان نوشته شده که صفحه های آخر کتاب از تموم شدنش غصه میخوردم.

  • تصویر کاربر

    • هما ساده
    • پاسخ به نظر

    فقط میتونم بگم عالی و درجه یک

  • تصویر کاربر

    • سارا شریفی
    • پاسخ به نظر

    با به یاد آوردن این کتاب قلبم از خوشی و عشق میلرزه

  • 1
  • 2
  • 3

بریده ای از کتاب (3)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    سولماز می گوید چای و نان و عشق، داغ داغ مزه دارد.

  • تصویر کاربر

    • هما ساده
    • 0

    بی عشق، خانه حقیر است، محله خاموش است، شهر افسرده است، فضا تنگ است، دنیا تاریک. بی عشق، در هیچ سنگری سربازی نیست، در هیچ نبردی، فتحی.

  • تصویر کاربر

    • سحر استادی
    • 0

    تمام مسئله این است که هیچ چیز را برای همیشه در تعلیق نمی توانی نگه داری تاریخ به انتظار تصمیم تو نخواهد نشست تو می توانی زودتر از آن لحظه ای که انتظار به اوج خود می رسد و ظرف بلور در میان زمین و هواست ضربه ات را بزنی و انتظار را پایان بخشی اما هرگز نمی توانی کاسه را میان زمین و هوا نگه داری.

عیدی