کشف توانمندی ها

معرفی کتاب کشف توانمندی‌ها اثر دونالد او. کلیفتون و مارکوس باکینگهام

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ کشف توانمندی‌ها از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ کشف توانمندی‌ها از سایت آمازون امتیاز 3.5 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتابِ کشف توانمندی‌ها:

کتابِ کشف توانمندی‌ها اثر دکتر دونالد او. کلیفتون پدر روان‌شناسی توانمندی‌محور و ایجادکنندهٔ توانمندی‌یاب کلیفتون در مؤسسهٔ گالوپ و مارکوس باکینگهام است. توانمندی‌یاب کلیفتون برایند بیش از 50 سال کار حرفه‌ای دکتر دونالد او. کلیفتون است که توانست میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا را به کشف توانمندی‌هایشان هدایت کند. این کتاب اولین بار در سال 2001 منتشر شد و دکتر کلیفتون در این کتاب یک برنامهٔ انقلابی برای کمک به افراد برای شناسایی استعدادها را معرفی کرده است که به کمک آن می‌توانید نقاط ضعف خود را به نقاط قوت تبدیل کنید.

واکنش‌های جهانی به کتابِ کشف توانمندی‌ها:

«مدیریت رفتار کاری بسیار پیچیده است پس چندان عجیب نیست که کتاب‌های بی‌شماری در این زمینه منتشر شده باشد که هر کدام ادعا می‌کنند مسیر واقعی موفقیت را می‌دانند. اما مارکوس باکینگهام و دکتر کلیفتون نقاط قوت را کشف کردند و رویکردی منحصربه‌فرد را در کتاب کشف توانمندی‌ها عرضه کردند. آن‌ها به‌جای نقاط ضعف بر نقاط قوت تمرکز کردند و تمام قوانین رسیدن به موفقیت را تغییر دادند.» - آمازون

«کتابِ کشف توانمندی‌ها دیدگاه منحصربه‌فردی در مورد استراتژی مدیریت موفق و توسعهٔ نقاط قوت کارکنان ارائه کرده است. نویسندگان در این کتاب به جای تمرکز بر نقاط ضعف و رفع آن‌ها، به شما یاد می‌دهند که چطور نقاط قوت خود را تقویت کنید.» - لایبرآری ژورنال

چرا باید کتابِ کشف توانمندی‌ها را بخوانیم؟

کتاب کشف توانمندی‌ها، کتابی است که برای کسب مهارت در زمینهٔ مورد نظر شما نوشته شده است و به شما کمک می‌کند به‌جای پیدا کردن نقاط ضعف و یا برطرف‌کردن آن، بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید. نویسندگان می‌‌خواهند در کتاب کشف توانمندی‌ها به شما نشان بدهند که چطور فرایندی نظام‌مند و توانمندساز را طراحی کنید و چطور با کشف استعدادها و نقاط قوت خود می‌توانید به بهترین شکل به موفقیت برسید.

جملات درخشانی از کتابِ کشف توانمندی‌ها:

«وارن بافت با سبک سادهٔ همیشگی خود و ظاهر اندکی نامرتبش با دانشجوهای دانشگاه نبراسکا که در اتاقی جمع شده‌اند صحبت می‌کند. از آنجایی که او یکی از ثروتمندترین افراد دنیاست و چون اکثر دانشجویان به‌سختی می‌توانند از پس قبض تلفنشان بربیایند، همه شروع می‌کنند به خندیدن. «شاید من از شما بیشتر پول دربیاورم، اما پول تفاوتی ایجاد نمی‌کند. البته، من می‌توانم شیک‌ترین کت‌وشلوار دست‌دوز را بخرم، اما اگر آن را بپوشم، ارزان به نظر می‌رسد. ترجیح می‌دهم از دیری کوین یک چیزبرگر بخرم تا یک غذای صددلاری.» به نظر می‌رسد دانشجوها متقاعد نشده‌اند و به همین دلیل بافت به یک نکته اذعان می‌کند. «اگر یک تفاوت میان شما و من وجود داشته باشد، ممکن است به‌سادگی این باشد که من هر روز بیدار می‌شوم و این شانس را دارم که کاری را انجام دهم که دوست دارم، هرروز. اگر می‌خواهید چیزی از من یاد بگیرید این بهترین توصیه‌ای‌ست که می‌توانم به شما بکنم». این حرف در ظاهر می‌تواند شبیه جمله‌ای بیهوده و توخالی باشد که بعد از این که اولین یک میلیاردت را در بانک گذاشته‌ای، به مردم می‌گویی. اما بافت صادق است. او عاشق کاری است که می‌کند و حقیقتاً باور دارد که شهرتش به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار دنیا به‌خاطر توانایی‌اش در ایفای نقشی است که توانمندی‌های ویژه‌اش را به کار می‌گیرد.»

«پائولا ل. مجبور نبود تمرکزش را تغییر دهد تا توانمندی‌هایش را به کار بگیرد. بلکه مانند بافت به چیزی که از قبل در مورد توانمندی‌هایش می‌دانست وفادار می‌ماند، پائولا با وجود تلاش‌های وسوسه‌کنندهٔ بسیار برای تغییر حرفه‌اش، دبیر اجرایی یکی از موفق‌ترین مجلات زنان در دنیا است. در نتیجهٔ این جایگاهی که دارد، پیشنهادهای بسیاری به او شده که در مجلات دیگر سردبیر ارشد شود. طبیعتاً او از این پیشنهادها خوشحال می‌‌شود، اما تصمیم می‌گیرد که در شغل دبیر اجرایی باقی بماند. چرا؟ زیرا آگاه است که یکی از قوی‌ترین زمینه‌های او ذهن نظری و خلاقش است. در طول سال‌ها او این زمینه را اصلاح کرده و به توانمندی خارق‌العاده‌ای تبدیل کرده که باعث می‌شود ویراستاری عالی باشد، با نویسنده‌ها و ویراستاران دیگر کار کند و مطالبی اصیل خلق کند که هویت اصلی مجله را می‌سازند. در شغل سردبیری ارشد مجله، چنین کارهایی کمتر از او خواسته می‌شود. وقتش بیشتر صرف رویدادهای مربوط به روابط عمومی می‌شود و باید از طریق انتخاب لباس‌ها، دوستان و تفریحاتش، نماد مجله باشد. او می‌داند که از این مورد تجسس واقع شدن در انظار عمومی بیزار است، بنابراین در مسیر توانمندی‌اش باقی می‌ماند. همهٔ این افراد از همان لحاظی که وارن بافت خاص است، خاص‌اند. آن‌ها الگوهای رفتاری تکرارشونده را در خود تشخیص داده‌اند و بعد راهی برای پرورش این الگوها و تبدیلشان به توانمندی‌هایی اصیل و خلاقانه پیدا کرده‌اند.»

«فهمیدن این راهنمایی که «از توانمندی‌هایتان بهره ببرید و ضعف‌هایتان را مدیریت کنید» آسان است، اما همان‌طور که احتمالاً به تجربه می‌دانید، به کار بردنش سخت. چراکه ساختن زندگی قدرتمند همیشه تکلیفی چالش‌برانگیز است و دربردارندهٔ هزاران متغیر مختلف: خودآگاه بودن شما، پختگی و بلوغتان، فرصت‌هایتان، افرادی که خود را با آن‌ها احاطه‌ کرده‌اید، افرادی که ظاهراً نمی‌توانید ازشان فرار کنید. برای بیان روشن‌تر در آغاز کار، باید به شما بگوییم هنگامی که تصویری تازه و براساس توانمندی از خودتان می‌سازید، این کتاب چه چیزهایی را می‌تواند و چه چیزهایی را نمی‌تواند تدارک ببیند. ما نمی‌توانیم تصویر کامل را نشانتان دهیم؛ حتی اگر این کار را می‌کردیم، تصویر فوراً غیردقیق می‌شد چون هیچ‌کدام ما هرگز کامل نیستیم. این را هم نمی‌توانیم به شما بگوییم که چطور بیاموزید. همان‌طور که بی‌تردید آگاه هستید، این همیشه وظیفهٔ شما خواهد بود که اقدام کنید، در مورد عواقب و نتایج تأمل کنید و درنتیجه یادگیری کم‌کم برایتان جا بیفتد. هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند این کار را برایتان انجام دهد. البته چیزی که می‌توانیم به شما عرضه کنیم، سه ابزار انقلابی است که به آن‌ها برای ساختن زندگی قدرتمند نیاز دارید.»

تحلیلی بر کتابِ کشف توانمندی‌ها‌:

بسیاری از مردم درک درستی از استعدادها و نقاط قوت خود ندارند، چه رسد به توانایی ساختن زندگی خود بر اساس این استعدادها و نقاط قوت. درعوض، بسیاری از مردم یاد گرفته‌اند که نقاط ضعف خود را بشناسند و زندگی را صرف رفع نقاط ضعف خود بکنند، در حالی که نقاط قوت‌شان را به‌فراموشی می‌سپارند. نویسندگان در کتابِ کشف توانمندی‌ها مؤثرترین روش برای ایجاد انگیزه در افراد را کشف کرده‌اند؛ این‌که به‌جای اصلاح نقاط ضعف، باید بر روی نقاط قوت تمرکز کرد. نویسندگان که محققان مؤسسهٔ گالوپ نیز هستند، با کمک نتایج مصاحبه‌های مختلف با بیش از 1.7 میلیون کارمند از 101 شرکت از 63 کشور، به تجزیه و تحلیل رفتارهای کارمندان پرداختند. آن‌ها از کارمندان پرسیدند «آیا در محل کار این امکان را دارید که هر روز کاری را انجام دهید که در آن از بقیهٔ کارها بهترید؟» موقع مصاحبه تنها 20 درصد از کارکنان سازمان‌های بزرگ فکر می‌کردند که توانمندی‌هایشان هرروزه کاربرد دارد. ساده‌ترین توضیح این است که اکثر مفروضات اساسی سازمان‌ها در مورد آدم‌ها نادرست است و حالا با کمک کتابِ کشف توانمندی‌ها می‌توان این مفروضات را تغییر داد.

فهرست مطالبِ کتاب کشف توانمندی‌ها:

• مقدمه: انقلاب توانمندی‌ها در کار
• ۱: شناخت ساختار توانمندی
• فصل یکم: زندگی‌های باقدرت
• فصل دوم: ساختن توانمندی
• ۲: منشأ توانمندی‌هایتان را کشف کنید
• فصل سوم: توانمندی‌یاب
• فصل چهارم: 34 زمینهٔ توانمندی‌یاب
• ۳: توانمندی‌ها را به کار گیرید
• فصل پنجم: سؤال‌هایی که می‌پرسید
• فصل ششم: مدیریت توانمندی‌ها
• هفصل هفتم: ساختن سازمانی بر پایهٔ توانمندی
• ضمیمه: گزارشی فنی دربارهٔ توانمندی‌ياب
• یادداشت‌ها

اگر از خواندن کتابِ کشف توانمندی‌ها لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• اصل را نشانم بده اثر مارکوس باکینگهام است. او در این کتاب به این پرسش اصلی می‌پردازد که وقتی در مورد الگوهای عالی در رهبری مطالعه می‌کنید، چه چیزی بین آن‌ها مشترک است. او در واقع سعی دارد در این کتاب راه و روشِ اصولی رهبری را به همگان بیاموزد.

• نُه دروغ درباره کار اثر مارکوس باکینگهام و اشلی گودال است. آن دو در این کتاب الهام‌بخش از دروغ‌های بزرگ در مورد کارکردن می‌گویند و به شما نشان می‌دهند که در روز با چه فرضیه‌های اشتباهی در محل‌کار مواجه می‌شوید و از فرهنگ سازمانی، برنامه‌ریزی استراتژیک و بسیاری راهکارهای دیگر برای رفع این مشکلات در محل‌کار می‌گویند.

دربارۀ دونالد او. کلیفتون‌: روان‌شناس و محقق آمریکایی

دربارۀ مارکوس باکینگهام: نویسنده و سخنران