30بوک
کتاب عمومی
روانشناسی
عمومی
نخست هیولا را زیبا می کنیم

نخست هیولا را زیبا می کنیم

(2)
نویسنده:

2,450,000ریال

1,960,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1344

علاقه مندان به این کتاب
23

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
3

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نخست هیولا را زیبا می کنیم

انتشارات میلکان منتشر کرد:
«بهترین کتابی که درباره‌ی اضطراب خوانده‌ام.» ـ مارک منسن
«پر از نکات کاربردی، علمی و حاصل تجربه‌ی شخصی. کتابی که بسیار دوستش دارم.» ـ مت هیگ، نویسنده‌ی کتابخانه‌ی نیمه‌شب
«کتابی خردمندانه و مؤثر در مورد چگونگی گذر از اضطراب و احیای زندگی. نبرد و پیروزی سارا بر اضطراب الهام‌بخش است و راه‌حل‌هایی را ارائه می‌دهد که جواب می‌دهند. نخست هیولا را زیبا می کنیم آمیخته‌ای از علم و تجربه‌ی زیسته است.» ـ خاویر آمادور، روانشناس و مدیر مؤسسه‌ی LEAP
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چینی‌ها معتقدند برای این‌که بر هیولا تسلط یابیم، قبل از هر کاری باید نخست زیبایش کنیم.
در این لحظه مطمئن بودم که درکش نکرده‌ام. من زندگی را «درک نکرده‌ام» و تمامی مردم کره‌ی زمین آن‌را درک کرده‌اند. آن‌ها کتاب راهنما گرفته‌اند. مردم نامه‌ای دریافت کرده‌اند که یادشان می‌دهد چگونه به مکالمه‌ها‌ی طنزآمیز وارد شوند. آن‌ها شیوه‌نامه‌های انتخاب بهترین مسیر شغلی را دریافت کرده‌اند. به‌نوعی به‌ نظر می‌رسد آن‌ها دلیل وجود ما را می‌دانند. لعنتی! لعنتی! چطور باید از پسِ آنچه نامش را زندگی گذاشته‌اند بربیایم؟
یکی از فایده‌های خیلی مهم افزایش سن این است که به شما می‌فهماند هیچ کتاب راهنمایی در کار نیست. هیچ‌کس آن‎را ندارد! هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم داریم چکار می‏‌کنیم!
مسئله این است که تمام تلاش‌مان را به کار می‌گیریم تا طوری به نظر برسیم که انگار کتاب راهنما را دریافت کرده‌ایم و قطعاً بلدیم چطور این مسخره‌‎بازی را ـ که نامش را زندگی گذاشته‌اند ـ به انجام برسانیم. به‌‎جای این‌که به دوستان‌مان بگوییم ناامیدانه تنهاییم، فقط لبخند روی لب‌مان می‌نشانیم و در مهمانی‌های شام با صدای بلند پرحرفی می‌کنیم تا به دیگران نشان دهیم خیلی به خودمان مطمئن هستیم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم اثر سارا ویلسون

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که نخست هیولا را زیبا می‌کنیم از آن خود کرده است:

• پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2017

معرفی کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم:

کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم خودزندگی‌نامهٔ سارا ویلسن، نویسنده و کارآفرین است. این کتاب اولین‌بار در سال 2017 منتشر شد. نویسنده سال‌ها سعی کرده بود تا راه‌حلی برای مشکلاتش بیابد و بتواند زندگی بهتری داشته باشد. او در کتابِ نخست هیولا را زیبا می‌کنیم از راه‌حل‌ها و روش‌هایش برای غلبه بر مشکلات و نیرویی در زندگی‌اش می‌گوید؛ نیرویی که بیشترین درد را برای او داشته اما بهترین معلمش نیز شده است، اضطراب.

واکنش‌های جهانی به کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم:

«کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم احتمالاً بهترین کتاب در مورد زندگی با اضطراب است که تابه‌حال خوانده‌ام.» - مارک منسن، نویسندهٔ کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها

«کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم سفری بدوی، فریادی پرشور و خلاصه از خرد نشئت‌گرفته از ذهن فردی با استعداد است.» - پروفسور پاتریک مک‌گاری

«کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم کتابی فوق‌العاده سرگرم‌کننده و مؤثر دربارهٔ چگونگی گذر از اضطراب و احیای زندگی است. خواندن داستان نبرد و پیروزی سارا ویلسن در این کتاب بسیار الهام‌بخش است و راه‌حل‌هائی که ارائه می‌دهد واقعاً جواب می‌دهند. این کتاب در تقاطع علم و تجربهٔ زیسته قرار می‌گیرد و تابه‌حال کتابی نظیر این ندیده‌ام.» - خاویر آمادور، روان‌شناس و بنیان‌گذار مؤسسهٔ لیپ

چرا باید کتاب نخست هیولا را زیبا می‌‌کنیم را بخوانیم؟

امیلی دیکنسون، چارلز داروین و دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور همگی با اضطراب دست‌وپنجه نرم می‌کرده‌اند پس اضطراب از سال‌ها پیش و در میان هنرمندان و سیاستمداران نیز رواج داشته است. سارا ویلسون در این کتاب خوانندگان را به آرامش دعوت می‌کند و سعی می‌کند با روش‌های زیر به خوانندگان نشان بدهد چطور می‌توانند بر اضطراب خود غلبه کنند. با کمک این کتاب می‌آموزید:

• که چطور آیین سپاسگزاری را در زندگی برگزار کنید چون نمی‌توان در عین‌حال سپاسگزار و مضطرب بود؛
• برای مهار اضطراب چه بخورید؛ چون غذا بهترین دوست شما است؛
• چطور نفس بکشید و قدرت شفابخش مراقبه را در آغوش بگیرید؛
• تأثیر هر روز مرتب کردن تختخواب را یاد می‌گیرید چون نظم باعث ایجاد آرامش درونی می‌شود.

جملات درخشانی از کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم:

«اولین بار که دالایی لامای مقدس را دیدم، از من خواسته شد فقط یک سؤال از او بکنم. اطرافیانش به من گفتند او میل دارد پیوسته توضیح بدهد و توضیح بدهد. به‌همین خاطر هر کسی اجازه دارد فقط یک سؤال بپرسد. قطعاً به‌خاطر این موضوع مضطرب شدم. فقط یک سؤال. هدف از مصاحبه با حضرتش نوشتن یک ستون برای مجله‌ای بود که در آن از راه‌هایی برای داشتن زندگی بهتر صحبت می‌کردم. این ستون یکی از هماهنگ‌سازی‌های هوشمندانهٔ من بود. بیماری ناشی از اضطرابْ من را در موقعیتی قرار داده بود که برای داشتن شغلی عادی بیش‌ازحد بیمار و برای دریافت درمان‌های شفادهندهٔ لازم بیش‌ازحد آس‌وپاس بودم. به همین خاطر شغلی را یافتم که می‌توانست در درمان به من کمک کند. یک تیر و دو نشان. روزها به این موضوع فکر می‌کردم که چگونه همه‌چیز را به سؤالی تقلیل دهم؛ سؤالی که مرهمی باشد بر قلب ما غربی‌هایی که می‌خواهیم از میان اضطراب مه‌آلود، منقبض‌کننده و ناامیدکنندهٔ زندگی به راهی پرمعناتر برسیم؟ این انتخاب در سرم بلوا به پا کرد. ما دقیقاً چه چیزی نیازمندیم؟ آیا ما برای تکامل‌یافتن اینجاییم؟ چرا ما آن‌قدر تنهاییم؟ آیا طرحی کلی از هشتادوپنج سال اختصاص داده‌شده به ما وجود دارد؟ چند هفتهٔ بعد که یکدیگر را ملاقات می‌کنیم، حضرتش دستم را می‌بوسد و صندل‌هایش را گوشه‌ای می‌اندازد. در صندلی‌های راحتی هم‌جوار اتاق هتل فرومی‌رویم.»

«اما! یکی از فایده‌های خیلی مهم افزایش سن این است که دست‌آخر به شما می‌فهماند هیچ کتاب راهنمایی در کار نیست. روزی ناگهانی خودش را نشان می‌دهد: هیچ‌کس آن را ندارد! هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم داریم چه کار می‌کنیم! مسئله این است که تمام تلاشمان را به کار می‌گیریم تا طوری به نظر برسیم انگار کتاب راهنما را دریافت کرده‌ایم و قطعاً بلدیم چطور این مسخره‌بازی را، که نامش را زندگی گذاشته‌اند، به انجام برسانیم. به‌جای اینکه به دوستانمان بگوییم ناامیدانه تنهاییم، فقط لبخند روی لب‌هایمان می‌نشانیم و در مهمانی‌های شام با صدای بلند پرحرفی می‌کنیم تا دیگران را از اطمینان خودمان مطمئن کنیم. ما چنین موجودات مسخره‌ای هستیم! استیون فرای در کتاب سرگذشت فرای نوشته است که «نقاب امنیت، آرامش، اعتمادبه‌نفس و اطمینان زده‌ام. (به‌قدری ساده که حالت‌های روی نقاب به لبخندی حاکی از رضایتمندی و خودبینی تعبیر می‌شود.) اما پشت آن نقاب واقعیت من است: اضطراب، خودناباوری، نفرت از خود و ترس که اغلب زندگی‌ام را با آن‌ها گذرانده‌ام.»»

«پس نکته همین‌ جاست. بسیاری از ما مضطربیم. این بیماری در بسیاری از ما تشخیص داده نشده و یا حتی اگر ویژگی خاص اضطرابی ما باعث ایجاد مشکلی شود، تدبیری برایش نداریم. اما خودمان می‌دانیم که مضطربیم؛ مضطرب‌تر از آنچه باید باشیم. وقتی می‌گویم دارم کتابی راجع به اضطراب می‌نویسم چشمان همگی (منظورم دقیقاً همه است) درشت می‌شود. تن صدایشان را کمی پایین می‌آورند. به جلو خم می‌شوند و به من می‌گویند: «انگاری این روزها همگی این مشکل رو دارن، نه؟» ادعا شده از هر سیزده انسان روی کرهٔ زمین یک نفر از نوعی بیماری مرتبط به اضطراب رنج می‌برد. برخی مطالعات نشان می‌دهند از هر شش انسان غربی یک نفر در مرحله‌ای از زندگی‌اش به اختلال اضطراب مبتلا خواهد شد و این‌گونه این بیماری به شایع‌ترین بیماری روانی طبقه‌بندی‌شدهٔ رسمی تبدیل می‌شود. در مردان اضطراب حتی از افسردگی هم شایع‌تر است، از هر پنج مرد یک نفر در مقطعی دچار اضطراب می‌شود. اما مشخصاً این آمار برای افرادی است که اضطراب آن‌ها از حد مشخصی عبور کرده و اختلال تشخیص داده شده است. هیچ معیار دقیقی در دست نیست برای تخمین تعداد افرادی که عوارض دیوانه‌کنندهٔ زندگی مدرن را احساس می‌کنند، اما به‌نوعی بدون مراجعه به پزشک راه خود را ادامه می‌دهند.»

تحلیلی بر کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم‌:

در کتابِ نخست هیولا را زیبا می‌کنیم ویلسون بر زندگی خود، محرک‌ها و درمان‌های زندگی‌اش تمرکز کرده است. او به‌طور گسترده کتاب می‌خواند و با بیماران دیگر، متخصصان سلامت روان، فیلسوفان و حتی دالایی لاما مصاحبه کرده است و همهٔ چیزهایی را که در این راه آموخته با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد. او در این کتاب به سراغ بررسی عمیق اضطراب رفته‌ است و مفهوم آن را آشکار می‌کند و معتقد است اضطراب نوعی بیماری است که برای درمان به دارو نیاز دارد. او می‌پرسد که آیا می‌توان اضطراب را از نو تعریف کرد و به حالتی زیبا تبدیل کرد؟ حالتی از مرحمت که او و دیگر مبتلایانش را به آنچه واقعاً مهم است نزدیک‌تر کند؟

خلاصه‌ای از فصل اول کتاب:

سارا ویلسون نویسنده‌ و روزنامه‌نگاری است که چندین سال با اضطراب دست‌وپنجه نرم می‌کرد و کتابِ نخست هیولا را زیبا می‌کنیم ثمرهٔ 7 سال تحقیقات و مبارزهٔ او با اضطراب است. سارا ویلسون از چندین بیماری رنج می‌برد: اضطراب، بی‌خوابی، اختلال وسواس فکری، افسردگی و بیماری خود ایمنی! او انواع روش‌های درمانی از جمله درمان رفتاری-شناختی، برنامه‌ریزی عصبی، هیپنوتیزم، روانکاوی و غیره را امتحان کرد و به مدت 11 سال داروهای ضد اضطراب و ضد روان‌پریشی استفاده کرد. تا این‌که روزی تصمیم گرفت دست از درمان و خوردن دارو بردارد ولی دوباره تمام بیماری‌ها و مشکلات به سمتش هجوم آوردند. او متوجه شد که تمام بیماری‌ها و مشکلاتش ارتباط مستقیمی با اضطراب دارد و این‌که لازم نیست از شر همه چیز خلاص شود، کافی‌ست بتواند با اضطرابش مقابله کند. تا این‌که فرصت پیدا کرد با دالایی لاما ملاقات کند و از او بپرسد که چگونه می‌تواند جلوی افکارش را بگیرد؟ دالایی لاما پاسخ داد که چنین چیزی امکان‌پذیر نیست و تلاش برای آن را اتلاف وقت دانست. سارا ویلسون در ابتدا متعجب شد اما بعداً فهمید که منظور دالایی لاما این است که نیازی نیست او خود را تغییر دهد. او همان‌طور که هست کامل بود.

خلاصه‌ای از فصل دوم کتاب:‌

در این فصل سارا ویلسون به شما نشان می‌دهد که تنها نیستید. بسیاری از مردم مضطرب هستند. یک مطالعه نشان داده است که حدود 20 درصد از مردمی که در فرانسه زندگی می‌کنند به نوعی دچار اضطراب هستند و اضطراب شایع‌ترین بیماری روانی است. همچنین افراد بسیاری هستند که از اضطراب رنج می‌برند اما به پزشک مراجعه نمی‌کنند بنابراین شاید آمار بسیار بالاتر از چیزی باشد که ما می‌دانیم. یکی دیگر از دلایل این است که جستجوی کلمهٔ «اضطراب» در گوگل طی ۸ سال گذشته 150 درصد افزایش یافته است! اما نکتهٔ مهم این فصل این است که به شما نشان می‌دهد اصطلاح اضطراب یک اصطلاح جامع است که برای توصیف حداقل 37 اختلال روانی از جمله اضطراب اجتماعی، فوبیا، اختلال هراس، اختلال اضطراب فراگیر، اضطراب جدایی، اختلال وسواس جبری و اختلال استرس پس از سانحه به کار می‌رود. درواقع اضطراب از سال 1980 به‌عنوان یک اختلال روانی ثبت شده اما هیچ‌گاه در مورد آن صحبت نشده و کتابی نیز در مورد آن نوشته نشده است. مهم است که از انواع درمان‌های اضطراب آگاه باشید و بدانید که این وضعیت ممکن است ریشه در مشکلات دیگری داشته باشد. اما آیا اضطراب و افسردگی آن‌طور که برخی می‌گویند ناشی از کمبود سروتونین است؟ آیا ایراد از مغز ماست؟

حواشی حول محور کتاب

• با این‌که سارا ویلسون متخصص نیست اما پیش از انتشار کتاب از سه متخصص خواست تا کتابش را بخوانند و اطمینان حاصل کرد که اطلاعات کتاب کاملاً معتبر است.

• دلیل چاپ تصویر اختاپوس روی جلد کتاب این است که این موجودات دیوهایی هستند که از وقتی آن‌ها را عمیق‌تر شناختیم، زیباتر شده‌اند. درک هوش و ذکاوتشان سخت است. آن‌ها با پانصدمیلیون نورون زندگی می‌کنند و میل عمیقی برای پیوند و برقراری ارتباط با انسان‌ها دارند.

• عنوان کتاب «نخست هیولا را زیبا می‌کنیم» از ضرب‌المثلی چینی برداشته شده است که نویسنده بیست سال پیش به آن در کتاب خاطرات کی ردفیلد جمیسن روان‌پزشک با عنوان «ذهن ناآرام» برخورد کرد.

فهرست مطالب کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم

• اولین بخش
• چون هیچ‌کس نمی‌داند
• بخش اول 
• آن چیز دیگر
• آرام و کوچک
• فقط مراقبه کن
• آرام...
• بخش دوم
• آن چیز دیگر
• دو قطبی؟
• نزدیک‌تر
• هیولا را زیبا کنید
• درد مهم است
• کار را انجام بده
• تردید
• بزن به چاک
• فضا
• مرزگذاری
• متزلزل‌ترین میز کافه
• کرامت
• آخرین ذره
• سپاسگزاری

اگر از خواندن کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند کتابی از رابرت ام. ساپولسکی، استاد عصب‌شناسی و زیست‌شناسی دانشگاه استنفورد است. او در این کتاب به بررسی علمی استرس و چگونگی تأثیر آن بر بدن انسان می‌پردازد و هر آنچه لازم است دربارۀ اضطراب و اثرات آن بدانید را به‌سادگی شرح داده است. این کتاب با اینکه شامل مباحث علمی است اما به‌شکلی تدوین و نگارش شده که برای همگان قابل فهم و استفاده باشد.

دربارۀ سارا ویلسون‌: روزنامه‌نگار و مشاور رسانه‌ای

نخست هیولا را زیبا می‌کنیم

سارا ویلسون در سال 1974 به دنیا آمد. او روزنامه‌نگار، مجری تلویزیون، وبلاگ‌نویس و مشاور رسانه‌ای استرالیایی است که ابتدا با انتشار کتاب «چگونه قند را ترک کردم» به شهرت رسید. ویلسون اولین کسب‌وکار خود را از ۱۲ سالگی شروع کرد، او کیف‌، سنجاق سینه و کارت‌های هدیه می‌فروخت. سپس مدرک کارشناسی‌اش را در رشتهٔ هنر و در شاخه‌های فلسفه، سیاست، مطالعات جنسیتی و حقوق از دانشگاه ملی استرالیا دریافت کرد. او همچنین یک دورهٔ آنلاین در رابطه با تغذیه گذرانده و به‌عنوان مربی سلامت نیز فعالیت می‌کند. ویلسون حرفه‌اش را به‌عنوان روزنامه‌نگار از سن 25 سالگی شروع کرد. سپس از سال 2003 تا سال 2007 سردبیر مجلهٔ استرالیایی «کازموپولیتن» شد. در طول مدت حضورش در مجله، او با نخست‌وزیرهای سابق استرالیا، جان هوارد و کوین راد مصاحبه کرد. او اولین بار در سال 2009 به عنوان مجری در تلویزیون ظاهر شد. از سال 2009 تا پایان سال 2011 ویلسون بیش از 130 ستون هفتگی نوشت که در مجله‌ای استرالیایی به نام «ساندی لایف» منتشر می‌شد. او در این ستون‌ها بر جنبش سلامتی، بهره‌وری و سادگی سبک زندگی تمرکز می‌کرد و دربارهٔ این موضوعات مطلب می‌نوشت.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (6)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • پاسخ به نظر

    من دوست دارم کتاب‌هایی بخونم که بر اساس تجربهٔ شخصی نوشته شده، این‌جوری خودم رو به متن و نویسنده نزدیک‌تر حس می‌کنم. این کتاب هم مثال‌ها و تشبیه‌های خیلی جالبی ارائه کرده و با راه‌حل‌های عملی می‌توانید راحت‌تر با اضطراب‌تون کنار بیایید.

  • تصویر کاربر

    • میلاد گودرزی
    • پاسخ به نظر

    من واقعاً با تمام وجود مبارزات ویلسون رو درک کردم و باهاش همدردی کردم. ویلسون که خودش اضطراب داشته توی کتاب نخست هیولا را زیبا می‌کنیم نشون می‌ده چطور موفق شده با تعادل و پذیرش با اضطرابش کنار بیاد و ریشهٔ اضطرابشو پیدا کنه. من به‌شدت از خوندن این کتاب لذت بردم

  • تصویر کاربر

    • هنگامه مارالی
    • پاسخ به نظر

    کتابِ نخست هیولا را زیبا می‌کنیم روایتی جذاب و خوندنی در مورد اضطراب زنی هستش که مجبوره هر روز برای سلامت روانش مبارزه کنه. من واقعاً‌ از خوندن ماجراهای سارا ویلسون لذت بردم و البته همون‌طور که خودش گفته راه‌حل و درمان روشنی برای اضطراب معرفی نکرده ولی باز هم می‌تونید با راهنمایی‌هاش زندگی‌ و افکارتون رو تغییر بدید. به این کتاب به چشم یه ابزار نگاه کنید.

  • 1
  • 2

بریده ای از کتاب (8)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • 0

    سپس راجع به سفر اخیرش به ژاپن، دویدن هر روز ساعت سه صبح روی تردمیل و مشکلات خشم و غضب خویش (بله، دایی‌ لاما هم بدعنق می‌شود) برایم حرف می‌زند. اما راجع به تجربهٔ انسانی شکنجه‌آورِ داشتن ذهنی پریشان و آشفته که پیش روی ما حرکت می‌کند، نمی‌توانیم مهارش کنیم، ما را عصبی می‌کند و این حس را که در همه‌چیز به‌شدت اشتباه کرده‌ایم به ما القا می‌کند، حرف بیشتری نمی‌زند.

  • تصویر کاربر

    • میلاد گودرزی
    • 0

    تقریباً سه قرن پس از زمانی که دکارت سر ما را از بدن و استخوان‌هایمان جدا کرد، این ایده، که هیجان‌ها بر سلامت جسمی تأثیر می‌گذارند، نوعی ممنوعیت علمی پیدا کرد. در سال 1950 فقط دو کتاب راجع به این موضوع نوشته شده بود. دو تا. (فروید هشتاد سال پیش مشکل اضطراب و سورن کی‌یرکگورد نود سال پیش از او مفهوم اضطراب را نوشتند.)

  • تصویر کاربر

    • هنگامه مارالی
    • 0

    حالا اجازه دهید واضح بیانش کنم. من نمی‌گویم اضطراب نقل‌ونبات است. من هر روز با آن عمیقاً زندگی می‌کنم. ما، حدود چهارده درصد که زندگی‌مان به‌دلیل اختلال وسواسی-جبری، اضطراب اجتماعی، استرس پس از سانحه و سایر بیماری‌های مرتبط به اضطراب مختل شده است، همین‌طوریم.

  • 1
  • 2
  • 3
عیدی