داستایوسکی در سپتامبر 1863 سر راهش به پاریس در ویسبادن توقف می کند و به کازینو می رود و در بازی بختیار می شود.در نامه ای به خواهر زنش می نویسد راز بازی را واقعا کشف کردم. بسیار ساده است. باید گاهی از بازی دست کشید و خونسردی خود را حفظ کرد. در این صورت ممکن نیست ببازی. اما یک هفته بعد در نامه ای از بادن بادن به همین خواهر زن می نویسد که هرچه پول داشته در رولت باخته است.
سلام ممکنه ی چندتا اثر پرطرفدار از داستایوفسکی بهم معرفی کنین🌱
من این اثر و خیلی دوست داشتم و قطعا پیشنهادش میکنم شماا هم بخونید
این ترجمه عالیه