توتالیتاریسم

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
2717

علاقه مندان به این کتاب
40

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب توتالیتاریسم

انتشارات پارسه منتشر کرد :
آرنت که در بخش‌های اول و دوم کتاب «عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر» به «یهودی‌ستیزی» و «امپریالیسم»، به‌عنوان عوامل و زمینه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادیِ فروپاشی دولت – ملت و برآمدن توتالیتاریسم، پرداخته است در بخش سوم این کتاب، یعنی «توتالیتاریسم»، به خود پدیدۀ توتالیتاریسم می‌پردازد و این پدیده را زیر ذره‌بین می‌گذارد.
کتاب «توتالیتاریسم» برای ما روشن می‌کند که یک حکومت توتالیتر دقیقاً چه نوع حکومتی است و قدرت و سلطۀ خود را بر چه پایه‌هایی بنا و استوار می‌کند و چگونه سیطرۀ خود را با ابزارها و شیوه‌هایی پلیسی و خشن و هولناک بسط و گسترش می‌دهد.
چنانکه در مقدمۀ مهدی تدینی بر کتاب «توتالیتاریسم» توضیح داده شده، منظور آرنت از حکومت توتالیتر و آن‌چه او مصداق چنین رژیم سیاسی‌ای می‌داند، مشخصاً نازیسم و استالینیسم است نه هر شکل از استبداد و دیکتاتوری و اقتدارگرایی.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب توتالیتاریسم اثر هانا آرنت

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب توتالیتاریسم از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب توتالیتاریسم از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب توتالیتاریسم:

هانا آرنت به گواه آثارش بی‌شک از  تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم است، او کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی دربارۀ توتالیتاریسم و ریشه‌های آن نوشته است. یکی از تاثیرگذارترین آثار او کتاب توتالیتاریسم است، اثری که در سه مقالۀ پیوستاری نوشته شده: «یهودستیزی»، «امپریالیسم» و «توتالیتاریسم». آرنت در این اثر البته به مبحثی کاملا متفاوت و شوکه‌کننده در نتیجه‌گیری‌هایش هم رسیده است. آرنت با بررسی رژیم‌های توتالیتر آن روزگار، یعنی  آلمان نازی و  اتحاد جماهیر شوروی  به ویژه قصد دارد بفهمد منابع قدرت رژیم‌های توتالیتر از کجا نشات می‌گیرد.

چرا باید کتاب توتالیتاریسم را بخوانیم؟

آرنت یک فیلسوف و بازماندۀ هولوکاست بود و تلاش کرد تا بفهمد چه چیزی باعث شد جنبش‌های پان‌ناسیونالیستی آلمانی و روسی و در نهایت رژیم‌های توتالیتری که در نیمۀ اول قرن بیستم بر اروپا تسلط داشتند، به قدرت برسند. او معتقد است درک و بررسی جنبش‌های توتالیتر به بشریت کمک می‌کند تا علل آن‌ها را بهتر درک کند و از تکرار آن در آینده جلوگیری کند.

جملات درخشانی از کتاب توتالیتاریسم:

«آنچه بیش از هر چیز می‌تواند برای جنبش‌های توتالیتر به طور عام و برای کیفیت آوازۀ رهبرانشان به طور خاص وجه مشخصه باشد، این است که آن‌ها ممکن است با سرعت بهت‌آوری فراموش، و به سادگی بهت‌آوری عوض شوند. آنچه استالین تنها در طول سال‌ها، در نبردهای درون‌حزبی سرسختانه و با دادن بیشترین امتیازات دست‌کم به نام رهبر پیشین خود، در نهایت موفق شد به دست آورد (همانا مشروعیت بخشیدن به خود به عنوان جانشین لنین)، جانشینان او کوشیدند بدون قائل شدن هیچ امتیازی برای رهبر پیشین خود به دست آورند و این در حالی بود که استالین برای نامیرا کردن نام خود هم سی‌ سال وقت و هم دستگاهی تبلیغاتی در اختیار داشت که در زمان لنین مانند آن وجود نداشت. همین امر در مورد هیتلر نیز صدق می‌کند: هیتلری که وقتی زنده بود می‌گفتند هیچ‌کس نمی‌تواند از افسون او بگریزد، پس از شکست و مرگ پاک فراموش شد و حتی در گروه‌های نئوفاشیستی و نئونازیستیِ آلمان پاجنگ نیز نقشی ایفا نمی‌کند. این ناپایداری قطعاً با آن ناپایداری معروف توده‌ها و شهرت متکی به توده‌ها ارتباط دارد، و البته بیش از این باید با تحرک‌جویی جنبش‌های توتالیتر مرتبط باشد.»

«اشتباه نگران‌کننده‌تر این خواهد بود که با توجه به این ناپایداری این را فراموش کنیم که رژیم‌های توتالیتر تا وقتی قدرت دارند و رهبران توتالیتر تا وقتی زنده‌اند، از محبوبیتی راستین ـ و نه محبوبینی مصنوعی که ساختۀ دستگاه تبلیغات باشد ـ بهره‌مندند. توتالیتاریسم بدون جنبش توده‌ای و بدون پشتیبانی توده‌هایی که از سوی این جنبش مرعوب شده باشند، امکان‌پذیر نیست. به قدرت رسیدن هیتلر به شیوه‌ای قانونی و بر اساس قواعد یک قانون اساسی دموکراتیک رخ داد. او رهبر بزرگ‌ترین حزب کشور بود و تا دستیابی به اکثریت مطلق فقط اندکی فاصله داشت. بدون اعتماد توده‌ها نه او می‌توانست پیشوا بماند و نه استالین، زیرا آن‌ها اصلاً نمی‌توانستند بحران‌های داخلی و خارجی را از سر بگذرانند و در نبردهای درون‌حزبی به پیروزی رسند؛ نبردهایی که حتی پس از تسخیر قدرت از سوی آن‌ها همچنان ادامه می‌یافت. اگر توده‌ها پشتیبان استالین و هیتلر نبودند، نه دادگاه‌های مسکو امکان‌پذیر بود و نه برچیدن گروه روهم. این تصورات که هیتلر گماشتۀ سرمایه‌داران صنعتی آلمان بود و استالین نیز فقط یک فریبکار بی‌پروا بود که با جعل وصیتنامۀ لنین به قدرت رسید، با بسیاری از واقعیت‌های تاریخی جور در نمی‌آید، بیش از همه با محبوبیت انکار‌ناپذیری که هر دوی آن‌ها داشتند.»

«جنبش‌های توتالیتر جنبش‌هایی از نوع توده‌ای، و تا به امروز یگانه شکل سازماندهی است که به نظر توده‌های مدرن آن را یافته‌اند و برای توده‌ها مناسب به نظر می‌رسد. جنبش‌های توتالیتر از همین رهگذر از همۀ احزاب متمایزند؛ احزابی که یا به منزلۀ احزاب منفعت‌بنیاد یا جهان‌بینانه طبقات دولت-ملت را از جهت سیاسی نمایندگی می‌کنند یا در نظام دو حزبی کشورهای آنگلوساکسون در برگیرندۀ شهروندانی‌اند که نگرش‌های معین و منافع مشترکی در به‌دست‌گیری امور عمومی دارند. در تضاد با احزاب که قدرتشان به توان عددی و نسبی در کشوری خاص وابسته است (به نحوی که می‌توان از احزاب نیرومند در کشورهای کوچک سخن گفت)، یک جنبش تنها زمانی می‌تواند وجود دشاته باشد که میلیون‌ها نفر را در برگیرد و جنبش در کشورهایی با جمعیت اندک، حتی در شرایط مساعد، ناممکن است. بنابراین جنبش‌های ضدپارلمانی، نیمه‌فاشیستی و نیمه‌توتالیتری که پس از جنگ جهانی اول کل اروپای مرکزی، جنبوی و شرقی را فروپوشاند، فقط در آلمان و روسیه، یعنی در پرجمعیت‌ترین کشورهای قاره، به رژیم‌های توتالیتر انجامید و حتی موسولینی برای نخستین بار تعبیر «حکومت تام» (توتال) را به کار برد، باید به دیکتاتوری از نوع حکومت تک‌حزبی بسنده می‌کرد که با دیکتاتورهای نظامی غیرتوتالیتر در رومانی، لهستان، کشورهای بالتیک، مجارستان، پرتغال و در نهایت اسپانیا تفاوتی اساسی نداشت.»

تحلیلی بر کتاب توتالیتاریسم:

آرنت در بخش سوم مجموعۀ خاستگاه‌های توتالیتاریسم پس از یهودی‌ستیزی و امپریالیسم به مبحث توتالیتاریسم می‌رسد. تمامیت‌خواهی یا توتالیتاریسم، اصطلاحی رایج در سدۀ بیستم برای توصیف ایدئولوژی آن رژیم‌های سیاسی است که به هیچ‌وجه به نهاد دیگری اجازه نمی‌دهند خودمختار و آزاد از نظارت دولت عمل کنند. در چنین حکومتی، تنها نظام تک‌صدایی و تک‌حزبی استوار است و خواستار تسلیم بی‌قید و شرط به جمع -و در واقع به حزب یا دولت حاکم- است. در نظام‌‌های تمامیت‌خواه،  تلاش بر این است که با به دست گرفتن و مهار تام‌وتمام مقوله آموزش و پرورش در تمام سطوح و دست‌اندازی به رسانه‌ها تسلط و ارعاب حکمفرما شود. در واقع حاکمان این نظام‌ها با نظارت بر تمامی فعالیت‌های ادبی و هنری و توسل به ارعاب برای سرکوب، هر گونه مخالفت و ابزار نارضایتی را سرکوب می‌کنند و در نهایت تمامی نیروهای جامعه را راستای اهداف حزب و دولت به خدمت می‌گیرند.

در کتاب توتالیتاریسم چه می‌خوانیم؟

آرنت در کتاب توتالیتاریسم  با بهره جستن از تحلیل‌های پیشین خود در باب یهودی‌ستیزی و امپریالیسم، به تجزیه و ریشه‌شناسی چگونگی ظهور توتالیتاریسم می‌پردازد. او به مخاطبش نشان می‌دهد که چگونه رژیم‌های توتالیتر پس از رسیدن به رأس حکومت، قدرت مطلقه خود را حفظ می‌کنند. او از رهبران حکومت‌های توتالیتری می‌گوید که حیات‌شان وابسته به وفاداری توده‌هاست و با استفاده از تبلیغات و ارعاب حکومت می‌کنند. هانا آرنت معتقد است جوهرۀ حیات یک حکومت توتالیتر ارعاب است. براین‌اساس در چنین نظام‌هایی هدف اصلی، از بین بردن کامل خودانگیختگی روح انسان است. آرنت نشان می‌دهد که این رهبران با داستان‌سازی و با کمک وفاداری توده‌ها واقعیت خود را پنهان می‌کنند و در نهایت همین باعث می‌شود که مردم ایدئولوژی حاکم تمامیت‌خواه را بپذیرند. در واقع در این کتابِ آخر، آرنت به دنبال پاسخ این سوال است که چه چیزی باعث می‌شود مردم ایدۀ یک حکومت توتالیتر را بپذیرند و چه چیزی این رژیم توتالیتر را در رأس قدرت نگه می‌دارد.

اگر از خواندن کتاب توتالیتاریسم لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

آرنت در مقاله‌های خاستگاه‌های توتالیتاریسم به دنبال درک این بود که چگونه فردی به هوشمندی هایدگر می‌تواند تسلیم تبلیغات نازی‌ها شود. او این مجموعه تحلیلی عمیق به خواننده‌اش ارائه می‌کند تا با تکنیک‌ها و مکانیسم‌ توتالیتاریسم آشنا شوید. با این‌که می‌توانید هر یک از کتاب‌های مجموعۀ خاستگاه‌های توتالیتاریسم را به صورت جداگانه مطالعه کنید، اما پیشنهاد می‌کنیم ابتدا جلد اول و دوم این مجموعه را بخوانید.

• یهودی ستیزی جلد اول کتاب خاستگاه‌های توتالیتاریسم است. آرنت در این بخش به یهودی ستیزی و علت آن پرداخته است. او توضیح می‌دهد که چرا یهودیان هدف آلمان نازی قرار گرفتند و چرا یهودی ستیزی چیزی بیش از نفرت از یهودیان بود. 

• امپریالیسم جلد دوم کتاب خاستگاه‌های توتالیتاریسم است. آرنت در بخش دوم این کتاب به مبحث توتالیتاریسم و جنبش پان پرداخته است. او در این کتاب دورۀ فروپاشی دولت-ملت را توصیف می‌کند که با گسترش امپریالیستی جدید در اواخر قرن نوزدهم مصادف شد و در نهایت به جنگ جهانی اول منجر شد.

• کتابِ آزادی آزاد بودن و چند مقاله‌ٔ دیگر، مجموعه‌ای از سه مقالهٔ مهیج و الهام‌بخش از فیلسوفِ معروف هانا آرنت است که پیش از این منتشر نشده بود و برای اولین بار در سال 2018 به چاپ رسید. این فیلسوف سیاسی قرن بیستم در این کتاب نشان می‌دهد که بدون سیاست نمی‌توان به آزادی رسید و بدون آزادی هیچ سیاستی وجود ندارد.

• کتاب لیبرالیسم یکی از مهم‌ترین آثار لودویگ فون میزس اقتصاددان مکتب اتریشی و متفکر آزادی‌خواه است. او در این کتاب به مسائل اصولی سیاست و اقتصاد لیبرال پرداخته و از پایه‌ای‌ترین مسائل آن مانند مالکیت خصوصی، آزادی، دموکراسی، روابط بین‌الملل، جنگ و جامعه‌ٔ ملل می‌گوید.

دربارۀ هانا آرنت‌: تأثیرگذارترین فیلسوف قرن بیستم

توتالیتاریسم

هانا آرنِت در سال 1906 در شهر هانوفر آلمان به دنیا آمد. او فیلسوف سیاسی، نویسنده و بازماندۀ هولوکاست است. او را یکی از تأثیرگذارترین نظریه‌پردازان سیاسی قرن بیستم می‌دانند. آرنت در لیندن و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد که این منطقه بعداً به منطقۀ هانوفر تبدیل شد. در سه سالگی خانواده‌اش به پایتخت پروس شرقی نقل‌مکان کردند تا بیماری پدرش را درمان کنند. پل آرنت در جوانی به بیماری سیفلیس مبتلا شده بود و پس از تولد هانا فکر می‌کردند که بیماری پدرش در حال بهبودی است. اما وقتی هانا هفت ساله بود پدرش را از دست داد. او در یک خانوادۀ سیاسی و سکولار بزرگ شد. مادرش از طرفداران سرسخت سوسیال دموکرات‌ها بود. او در دانشگاه‌های معتبری مثل ماربورگ و فریبورگ به تحصیل در رشتۀ فلسفه پرداخت و شاگرد فیلسوفانی همچون هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. مدرک دکترای فلسفه‌اش را از دانشگاه هایدلبرگ دریافت کرد. هانا آرنت در سال 1929 با گانتر استرن ازدواج کرد اما خیلی زود تبعیض ضد یهودی در آلمان نازی شروع شد.

زندگی و آثار:

در سال 1933 یعنی سالی که آدولف هیتلر به قدرت رسید، گشتاپو، آرنت را به دلیل انجام تحقیقات غیرقانونی دربارۀ یهودی‌‌ ستیزی در آلمان نازی دستگیر و برای مدت کوتاهی زندانی کرد. او پس از آزادی از آلمان گریخت و قبل از اقامت در پاریس، مدتی در چکسلواکی و سوئیس زندگی کرد. او در سال 1937 از همسر اولش جدا شد و در سال 1940 با هاینریش بلوچر ازدواج کرد اما زمانی که آلمان در سال 1940 به فرانسه حمله کرد با سلب تابعیت آلمانی‌اش به عنوان یک بیگانه بازداشت شد. او فرار کرد و به ایالات متحده رفت. او در نیویورک اقامت گزید و تا آخر عمر همان‌جا ماند و به تدریس در دانشگاه‌های پرینستون و کالیفرنیا پرداخت. با انتشار کتاب توتالیتاریسم در سال 1951 شهرتش به عنوان یک متفکر و نویسنده تثبیت شد و آثار قابل‌توجهی پس از این کتاب منتشر کرد. هانا آرنت کتاب وضع بشر را در سال 1958 و کتاب آیشمن در اورشلیم را در مورد دادگاه آدولف آیشمن نوشت و این کتاب را در سال 1963 منتشر کرد. آرنت در سال 1975 در سن 69 سالگی و بر اثر سکتۀ قلبی درگذشت و آخرین اثرش به نام حیات ذهن ناتمام ماند.

دربارۀ مهدی تدینی: مترجم کتاب یهودی ستیزی

مهدی تدینی مترجم و پژوهشگر در زمینۀ تاریخ و اندیشۀ سیاسی است و در سال 1359 در تهران به دنیا آمد. او کارشناسی ارشدش را در رشتۀ زبان آلمانی از دانشگاه تهران اخذ کرد و معمولاً آثاری را ترجمه می‌کند که در آن به فاشیسم‌پژوهی پرداخته شده باشد. مهدی تدینی کتاب‌های بسیاری را دربارۀ فاشیسم، توتالیتاریسم، هولوکاست و موضوعاتی از این دست ترجمه کرده است.

توتالیتاریسم

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی