
اولین بار در زندگیم حقیقتی را دیدم که که شاعرهای بسیاری آنرا به شکل شعر سروده اند و عارفان بسیاری آنرا به عنوان مهمترین دست آورد بیان کرده اند. این حقیقت که عشق عالی ترین و نهایی ترین هدفی است که بشر در آرزوی آن است و در اینجا بود که به معنای بزرگترین رازی که شعر بشر و اندیشه و باور او باید آشکار سازد، دست یافتم رهایی بشر از راه عشق و در عشق است.
یکی از بهترین و تاثیرگذارترین کتابهایی که تا حالا خوندم. ویکتور فرانکل توی این کتاب از تجربۀ اسارتش صحبت کرده و میگه چه چیزی باعث شد که بتونه توی اون دوران سخت روحیهاش رو حفظ کنه.
فکر میکردم چون خاطرات اسارته باید خیلی وحشتناک باشه، اما واقعا تونستم از این کتاب درسهای مهمی یاد بگیرم.
ترجمۀ خیلی خوب و روانی داره. ویکتور فرانکل بیشتر به وضع روانی زندانیها توی اردوگاههای کار اجباری و مشاهداتش پرداخته.