کیمیای سعادت (8)(درویش ثروتمند)

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
100

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کیمیای سعادت

انتشارات قدیانی منتشر کرد:
روزی بود و روزگاری. سعید در مزرعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای کار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد و خرج خود و خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش را درمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد. او هر روز صبح زود بلند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. گاوها را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوشید. سطل‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شیر را برای فروختن آماده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد و مقداری را هم برای درست‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردن ماست و کره و پنیر کنار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشت. خریدار که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد و شیرها را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفت و به کارهای باغ و مزرعه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسید؛ علف‌‌‌‌‌‌‌‌‌های هرز را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. شاخه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اضافی را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌چید و زمین را بیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌زد. در قسمتی از مزرعه هم کدو و بادمجان کاشته بود. خلاصه صبح تا شب مشغول بود.
سعید همیشه پیش این و آن از زندگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌نالید و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت: «چرا باید این همه کار کنم و زحمت بکشم؟ تازه خوشبخت هم نباشم. این هم شد زندگی؟»
یک روز دوستش به او گفت: «ببین سعید، همه همین‌‌‌‌‌‌‌‌‌طورند. زحمت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشند و کار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. بدون زحمت که نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانی پولی به‌‌‌‌‌‌‌‌‌دست بیاوری. برو خدا را شکر کن که سالمی.»
...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی