سانست لیمیتد

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
195

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سانست لیمیتد

انتشارات یکشنبه منتشر کرد:
... متاسفم. تو مرد مهربونی هستی، ولی من باید برم. تو حرف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های من رو شنیدی و من هم حرف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های تو رو شنیدم و دیگه چیزی واسه گفتن نمونده. خدای تو لابد یه موقعی توی طلوع امکانی بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نهایت وایساده بوده و این چیزیه که اون ساخته. حالا داره به آخرش میرسه. تو گفتی که من عشق خدا رو میخوام. نمیخوام. شاید بخشش رو بخوام، ولی هیچکس وجود نداره که این رو ازش بخوام. راه برگشتی هم وجود نداره. خبری از درست شدن اوضاع نیست. شاید یه موقعی بود. اما الان دیگه نه. الان فقط امید به نیستی مونده. من به این امید میچسبم. حالا در رو باز کن. خواهش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم...
بریده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از نمایشنامه
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی