شیدایی

(3)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
611

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شیدایی

انتشارات علی منتشر کرد:
بارش بی امان بارون و صدای تیک تیک برف پاک کن ماشین و بغض و گریه و فریاد شب نیلوفریم را تب دار کرده بود. مبتلا شده بودم به عشق ، به عشقی یک طرفه و سوزان چشمم اگر جان داشت فریاد می زد از سوزش دیدن آن لحظه؛ فریاد می زد از سوختن زیر آن بوسه بی قرار، فریاد می زد از خرد شدن از نادیده گرفته شدن از به باران نشستن؛ فریاد می زد و من چقدر عاجز بودم در مقابل مردی که اخم از یادش رفته بود کنار دلبرش و مستانه دست توی دستش می رقصید. می رقصید و متلاطم می کرد باور دور من را از رسیدن به سراب نگاهش. راستی کی و کجا اینقدر عاشقش شده بودم که حتی تاب دیدن چشمان سیاهش را در تاریکی محض آن شب نداشتم ؟؟ باید حرف می زدم باید با کسی که عشق را می شناخت حرف می زدم . کسی که خوب می شنید و کمتر سرزنش می کرد دل سر کشم را از عاشق شدن مردی که عشق قبل از من لانه کرده بود در چشمهای سیاهش ...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • آناهیتا بهرامی
    • پاسخ به نظر

    کتاب خوبی بود در کل..به نظرم بخش ابتدایی و اواسط داستان میشد کوتاه تر باشه..بعد از خوندن 400 صفحه کتاب برا من جذاب شد چون خیلی داستان رو طولانی کرده بودن و بعضی اوقات حوصله سر بر میشد..ولی در کل بخش پایانی داستان رو دوست داشتم و جذاب بود..حمایتی که شخصیت دختر داستان از سمت خانواده اش داشت واقعا عالی بود و خیلی خوب نشون داده شده بود..

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی