تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات سیب سرخ منتشر کرد:
شش ماهه حامله بوده که دردش می گیره. مو جبهه بودُم که بهمان خبر دادن. ای جوری که بعد برای ما گفتن قابله ی ده رفته بوده شهر و پدرش مجبور شده ببردش شاهرود بیمارستان. طوفان شن تو جاده گیرشان می ندازه و تا برسن به شهر ماه جهان تمام می کنه. تا خبر وسط تیر و تفنگ دشمن بهمان برسه دفنش کرده بودند تو همان شاهرود. مو اگه بودم می آوردمش همین جا. اجازه نمی دادم عزیزم غریب گور شه. جنگ تمام شد و مو ماندیم و چندتا بچه ی قدونیم قد. گفتیم همین جا زندگی می کنیم. خواستیم آوره‌ی شهر غربت نشیم تا بعد مرگمان به خاک جایی داشته باشیم. بعد فهمیدیم اونی که غریب گور شده مویم باباجان نه اون زن. فهمیدیم این آبادی همان گور ماست. آدمیزاد کجا می تواند تنها باشه جز توی گور خودش؟
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر سیب سرخ
