تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کوچه لیلی منتشر کرد :
گاهی خسته و کوفته که خونه میام تلفن رو که روشن میکنم،
صدای بابامه که خندیده و پیغام گذاشته سودی خانم کجایی؟ زنگ
میزنم تلفن رو بر نمیداری؟ دم در هم که میام زنگ میزنم باز
هم نیستی.
دوباره میخنده میدونه که منم اینجا میخندم.
من دیگه ایران نیستم!
تو این دنیا یه خونه هست که من از همه خونه های دنیا بیشتر
دوستش دارم... خونه مامانم اینا
این خونه برا من بوی آرامش میده حتا اگه توش شلوغ پولوق
باشه حتا اگه همه توش سر هم داد بزنن . باز هم جای خودش رو
تو قلب من داره خونه مامانم اینا همیشه شلوغ بود... خیلی کم
پیش میومد که اونجا کسی نباشه
گفت خوب داری میری سودی خانمها... اون موقع که نوبت ما
بود که باید از شما پذیرایی میکردیم اینجا بودی... حالا که نوبت
شماست داری میری...
وقتی که میرفتیم فرودگاه هم نیومد باهاش که تلفنی حرف می زدم
میگفت روزی که میرفتین بچه خودش رو به خواب زده بود،
نمی خواست که بیاد باهاتون (ساینا اون موقع چهار سالش بود)....
من خودم بغلش کردم آوردم تو ماشین گذاشتم... کاش این کار رو
نمیکردم.
برای من اوز یعنی طبیعیت ،ناب ،زیبایی ،آرامش تفریح دور هم
بودن، بوی چوب سوخته در سرمای زمستون قهقهه زدن و امنیت....
در یک کلام عشق... یا شاید بشه گفت یک دنیا خاطره های زیبا و
دوست داشتنی.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
