نون و القلم

(0)
نویسنده:
نشر:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
59

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نون و القلم

انتشارات ارس منتشر کرد:
کی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. یک چوپان بود که یک گله بزغاله داشت و یک کله ی کچل، و همیشه هم یک پوست خیک می کشید به کله اش تا مگس ها اذیتش نکنند. از قضای کردگار یک روز آقا چوپان ما داشت گله اش را از دوروبر شهر گله گشادی می گذراند که دید جنجالی است که نگو. مردم همه از شهر ریخته بودند بیرون و این طرف خندق علم و کتل هوا کرده بودند و هر دسته یک جور هوار می کردند و یا قدوس می کشیدند. همه شان سرشان به هوا بود و چشم هاشان رو به آسمان. آقا چوپان ما گله اش را همان پس و پناه ها ،یک جایی لب جوی آب زیر سایه درخت توت خواباند و به سگش سفارش کرد مواظبشان باشد و خودش رفت تا سرو گوشی آب بدهد. اما هرچه رو به آسمان کرد، چیزی ندید .جز اینکه سر برج و باروی شهر و بالاسر دروازه هاشان را آینه بندان کرده بودند و قالی آویخته بودند و نقاره خانه ی شاهی، تو بالاخانه ی سر دروازه ی بزرگ، همچه می کوبید و می دمید که گوش فلک را داشت کر می کرد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی