تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
حسن با غولی كه پدرش را زندانی كرده و دختر امیر را هم به شكل پرنده در آورده بود، دست و پنجه نرم كرد. حسنی با فكر و نقشه و به كمك پرنده، دوبار غول را در مسابقه شكست داد و او را نابود كرد. در این جلد، حسنی و پدرش دختر امیر را به شهرش می‌رسانند اما آدمی خبرچین برای امیر خبر می‌برد كه دو مرد حقّه‌باز دخترت را اسیر كرده‌اند. امیر فوری حسنی و پدرش را دستگیر می‌كند و دستور می‌دهد كه اعدامشان كنند. از طرفی دخترك در اثر حادثه‌ای بیهوش می‌شود. حالا كسی نیست كه بی‌گناهی حسنی و پدرش را ثابت كند...
نشر افق
