آهسته وحشی میشوم

آهسته وحشی میشوم

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
312

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب آهسته وحشی میشوم

انتشارات چشمه منتشر کرد:
مشت بزن بکوب محکم به بینی‌ات و، درد زجرآور و زیادش را بخواه بشود اشکی که چشم‌هات را پُر می‌کند می‌چکد و، بشود خونی که جاری می‌شود می‌چکد و، بنشین جلو غار بگذار خون بچکد روی برف تازه‌یی که انگار فقط برای تو باریده‌ست و، ببین تارآلود که خون و اشک می‌چکند بر برف تازه و، نمی‌شوند نمی‌شوند نمی‌شوند این‌بار هم آن سه قطره‌یی که باید بشوند و بگو بلند، به غار تاریک و صدایی که از خودت برمی‌گردد توی صورتت: چرا بلد نیستم من عاشق بشوم؟
روز مرگی دارد گاماس گاماس پیرترم می کند. هر روز وقتی سکوت ناامیدی آن دو نفر را می بینم با پیر شدن ما دو نفر از سکوتی که ناچار گرفتارش شده ایم و ناامیدانه ست مال ما هم.» ... صورت سنگی ام نقش بسته ست روی مردمک هاش، محدب و کوچک تر از هر وقت که به هم زل می زنیم، وامی دارد چشم هاش برق خنده یا عشق یا حرف های ناگفته نداشته باشد و اشک بیاید توک بزند خیس شان کند و، بگویم: «آبغوره نخواستم واسه ام بگیری، بی غیرت.» و ....
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی