نظر خود را برای ما ثبت کنید
احمد شلیک کرد، یکیشان افتاد... فریاد مردم ...هورا! هورا! نه، نه، نه! صدایی بلند نشد... برنخاست. سکوت... و چه پرهیاهو! داشت اتفاق میافتاد، اما بیصدا، تو قلبها، در اندرون سینهها... هنوز به گلوگاه نرسیده بود! بنویس; جلو سیل را میشود گرفت اما جلو... جلو سیل را میشود گرفت؟ ها؟ صمد تا آمد پایش را بگذارد توی رودخانه... رسول تا آمد پایش را بگذارد روی پشت بام، یک تیر خورد به پیشانیاش، از راهپله قل خورد رفت پایین افتاد توی حیاط، با حوض فاصلهای نداشت... من... من... میخواستم بدوم پایین، احمد فریاد کشید کسی به راهپله نزدیک نشود تیررسشان است. رسول رفته بود... تنها... از ما جدا افتاده... یکی از ما رفت... یک از شش میلیون، یک از شصت، یک از ششصد میلیون... بنویس ما سبز میشویم... اگر در خاک، اگر زیر خروارها خاک کاشته شویم جوانه میزنیم... گیاه... درخت، انبوه درخت، درختان... بنویس جنگل!
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.