محترم

محترم

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
271

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب محترم

انتشارات البرز منتشر کرد :
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید
بگشای تربتم را بعد از وفا و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
اواخر شهریور بود،ماهی که هوای دم کرده و شرجی گیلان رو به خنکی رفته و شالیزارهای خالی از ساقه های بر برکت برنج ، محل چرای گاوهای پر شیر می شوند.باد می وزید و بوی خوش دریا را،از دوردستها با خود می آورد و آفتاب بی رمقی که هر لحظه در پس،ابری محو می شد،بر صحن حیاط روشن و پاکیزه ای که دیوارهایش پوشیده از پیچکهای سبز و رقصان بود پرتو می افکند.بانگ گوشخراش فروشنده ای دوره گردکه چانی از باقلا بر دوش گذاشته و فریاد می کشید : «« پاچ باقلا،پاچ باقلای رشته.»» در مارپیچ کوچه پسکوچه های تنگ و باریکی که دیوارهای قرمز آجریشان در نم و رطوبت باران،پیر و فرسوده بودند،می پیچید و ...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 408 صفحه
    • 468 گرم
    • 8
    • 1400

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی