شبی که ستاره اش را گم کرده بود

شبی که ستاره اش را گم کرده بود

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
32

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شبی که ستاره اش را گم کرده بود

انتشارات ثالث: مامور شماره یک، هم عینک دارد، هم ریش و سبیل. پیش از آنکه برود، همه جرم هایم را برای چندمین بار یکی پس از دیگری می شمارد و کلی خط و نشان برایم می کشد. می گوید: «این از ریخت و قیافه و سر و لباست، این هم از نجابت و وفاداری به شوهر بیچاره ات! خجالت نکشیدی با یک لندهور دراز بی غیرت...؟» می خواهم بگویم: «مگر چه کرده ام با یک به قول شما لندهور دراز بی غیرت؟ تازه نشسته بودیم کمی گپ بزنیم بعد از هزار سال با هم! تازه داشتیم چای و لیمو با پای سیب می خوردیم که آنطور حمله کردید و...» اما چیزی نمی گویم. انگار سکوتم بیشتر عصبی اش می کند. دوباره می گوید: «بگذار راحتت کنم: اشهدت را بگو که خلاصی! اولین سنگ را خودم می کوبم توی فرق سرت...» فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی