شاهنامگ

شاهنامگ (3)(تهمورس دیو بند)

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
34

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شاهنامگ

انتشارات چکه منتشر کرد:
اهریمن با صدای بلند اشک ریخت تا خودش را برای مرگ شهراسب، غصه دار نشان دهد. تهمورس کمی به حرف اسب اهریمنی فکر کرد و بعد افسار اسب را کشید و در راهی که از البرز بالا می رفت، ایستاد. از اسب پیاده شد و دید که چشم و پوزه ی اسبش به راستی غرق اشک است. پس دست برد و زین و افسار افسون شده را از روی اهریمن برداشت. اما اهریمن همچنان به گریستن ادامه داد... فکرهایی در سرش بود و نمی خواست به این زودی دستش را پیش پادشاه آدمیان رو کند. لابه لای گریه هایش به تهمورس گفت: «درود بر تو و بر روان و زیرت که سرانجام به آرزویش رسید و من آزاد شدم. حالا بیا سوار من شو تا تو را به کاخ برسانم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی