تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پندار آفرینان آتی منتشر کرد: توضیح کتاب: معرفی کتاب «تحلیلی بر قدرت و اقتدار» نویسنده: آقای علی ظهیری انسان ضرورتاً به قانون و حکومت نیاز دارد تا جامعه از نظم و تعادل برخوردار شده و به انتظام دست یابد. فلسف? ایجاد و وضع قوانین توسط بشر، حفظ حقوق افراد جامعه و مصون ماندن از ستم قدرتمندان می باشد. طرح قانون اساسی از قرون هفدهم و هیجدهم میلادی به بعد موجب شد تا نظام های سیاسی و حکومت ها، ضابطه مند شوند. وجود قانون اساسی، همچنین از یک سو سبب شد که مردم به ستوه آمده از استبداد و خودکامگی حکومت ها، روزنه امید را در دسترسی به حقوق و نجات خویش مشاهده کنند، و از سوی دیگر، جولان دادن و خودکامگی خودکامگان و زمامداران خودسر و بی منطق نیز به وسیله قانون مهار شود. منظور جامعه شناسان از قدرت این است که یک فرد، قدرت آن را دارد که اراده اش را بر شخص یا اشخاص دیگر تحمیل کند. قدرت در مجموع منابع و ابزارهای اجبارآمیزی است که حکومت ها برای تحقق نیات خود از آن بهره می برند. در تفاوت قدرت و اقتدار می توان گفت که قدرت، اقتداری است فاقد هر نوع مشروعیت، و اقتدار، قدرتی است دارای نوعی مشروعیت و کاربرد مشروع قدرت از سوی حکومت است. قدرت وقتی مشروعیت می یابد که افراد دارای قدرت، از اقتدار قانونی و عقلانی (نشأت گرفته از عقل و اجماع اکثریت مردم) برخوردار باشند. مشروعیت همچنین، میزانی است که هنجارهای اجتماعی و سیاسی در یک جامعه معین پذیرفته می شود و نیز عاملی است که به حفظ و تداوم سیاسی می انجامد. در سیستم اقتدارگرایی، «متفاوت بودن» نوعی انحراف محسوب می شود. در این روش مدیریت، فردیت و اصالت فردی انسان ها از آن ها گرفته می شود و از انسان ها، وفاداری تام، نامحدود، بی چون چرا و دگرگون ناپذیر انتظار می رود. اقتدارگرایی ضد رشد، ضد توسعه، ضد اخلاق، ضد حقوق انسان ها، ضد عقلانیت و ضد طبع بشر است. زمانی که اقتدارگرایی حاکم است، آفات گسترد? رفتار اجتماعی و فرهنگی از قبیل تملق، چندشخصیتی، دروغ، عصبانیت، بی اخلاقی، بداخلاقی، حذف رقبا و مخالفان، نابودی منتقد، فقدان رقابت منطقی، سلیقه گرایی و... در جامعه ظهور و اشاعه می یابد. میشل فوکو معتقد است در عصر حاضر، انسان با استفاده از دانش (قدرت)، فن آوری های جدیدی را برای اعمال قدرت به وسیله نظام های متعدد به وجود آورده و انسان بیش از گذشته، محصور و زندانی شده و آزادی هایش محدود گشته است. از دیدگاه جامعه شناسان غربی (مانند ماکس وبر، پاره تو و...) ارزش ها و مفاهیمی چون فداکاری، گذشت و انفاق را از کنش غیرعقلانی و غیرمنطقی بشر محسوب کرده و تنها کنش هایی را منطقی و عقلانی تلقی می کنند که انسان را به سود و رضایت و لذت شخصی برساند. در اسلام، سیاست و دین، دنیا و آخرت از یکدیگر جدا نیست. مهم ترین رکن حکومت اسلامی، عدالت است و فلسفه وجودی حکومت در اسلام برپا ساختن عدل و قسط و پیشگیری از ظلم و جور است و منشأ تمامی قدرت ها خداوند است. مسئولیت و مدیریت در نظام اسلامی فرصتی است برای خدمت به انسان ها و وسیله ای برای نجات جامعه و گرهگشایی از مشکلات و معضلات مردم. پشت جلد: قدرت،مجموعه منابع و ابزارهای اجبار آمیزی است که حکومت ها برای تحقیق نیات خود از آن بهره میبرند.اقتدار،قدرت مشروع،قانونی و مقبولی است که میباید در شرایط مقتضی مورد اطلاعات و فرمانبرداری واقع شود.و آن قدرتی که بر رضایت و حاکمیت مردم مبتنی میباشد،اقتدار است.قدرت بدون پشتوانه مردمی فاقد اقتدار است.در تفاوت قدرت و اقتدار میتوان گفت که قدرت،اقتداری است فاقد هر نوع مشروعیت،و اقتدار،قدرتی است دارای نوعی مشروعیت.حضرت علی(ع) در نهج البلاغه هدف و انگیزه خود را از رسیدن به قدرت و حکومت،عشق به قدرت و دستیابی به ثروت و منابع مادی نمی داند،بلکه اصلاح جامعه و دفاع از ستمدیدگان بیان می فرماید. زمانی که استبداد فکری حاکمیت دارد،در چنین قالبی نمیتوان عقلانیت،مصالح ملی حقوق شهروندی قانونگرایی،انسجام اجتماعی و آزادی های انسانی انتظار داشت. فروشگاه اینترنتی 30بوک
پندار آفرینان آتی
