فردا بدون شب

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
157

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب فردا بدون شب

انتشارات داستان منتشر کرد: همیشه ماندیم کنارهم. زیر بمباران‌ها...پشت پنجره‌ها...غرش‌هایی که هرگز به آخر نمی‌رسیدند. فرهاد می‌گفت کافی‌ست چشم‌هایت را ببندی. با تحکم می‌گفت: «تا ده بشمار، آهسته بشمار، هرچیزی آخری دارد...خب! حالا همه چیز به آخر رسیده است. چشم‌هایت را بازکن.» هیچ‌وقت حقیقت را به او نگفتم. نگفتم که تا ده نمی‌شمردم. نگفتم که فقط وانمود می‌کردم که چشم‌هایم را بسته‌ام. همه‌چیز را می‌شنیدم، همه چیز را می‌دیدم، هواپیماها و موشک‌ها درست از بالای سرمان می‌گذشتند و من حتی اگر فرهاد هم می‌گفت حاضر نبودم از جایم تکان بخورم. چیزهایی هست که با تکان خوردن نمی‌شود از شرشان خلاص شد. چیزهایی هست که با تکان خوردن به آخرشان نمی‌رسیم. چیزهایی هست که با تکان خوردن پشت سر جا نمی‌گذاریم. فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی