حاج عمران

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
59

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب حاج عمران

انتشارات سوره مهر منتشر کرد: در ساحل ام‌الرصاص نشسته بودم و به برگشت نیروها نگاه می‌کردم. این مکان تنها معبری بود که قایق‌ها می‌توانستند نیروها را سوار کنند و به ساحل خرمشهر ببرند. نیروهیا زیادی در آن‌جا جمع شده بودند. صحنه‌های عجیبی را به چشم می‌دیدم؛ عده‌ای با انداختن سلاح و تجهیزات سعی می‌کردند شناکنان خود را به آن طرف برسانند. عده‌ای حتی با شلیک به سمت قایق‌ها، سعی می‌کردند سکاندارها را مجبور کنند تا به طرفشان بروند و سوارشان کنند؛ چون هر قایقی حدود 30 تا 37 نفر را سوار کرده بود و با خود می‌برد. هنوز بیست دقیقه تا غروب آفتاب وقت داشتیم که ناگهان صدای هلی‌کوپتر عراقی به گوش رسید. پیش خودم گفتم: «خدایا، به داد این بچه‌ها برس.» هلی‌کوپتر ابتدا گشتی روی سواحل‌ام‌الرصاص زد؛ اما بعد ناگهان شروع کرد به شلیک موشک. تا صدای شلیک به گوش رسید، یکی از قایق‌ها با 33 نفر از هم پاشید و به زیر آب رفت. از مکانی که قایق فرو رفته بود، حباب‌های اکسیژن به روی آب آمد و... فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی