گرداب سکندر

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
337

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب گرداب سکندر

انتشارات سوره مهر منتشر کرد: «روز سوم بود که یکی از جاشوها، وحشت زده فریاد کشید: گرداب...! کشتی توی گرداب افتاده! پیرمرد سال­خورده­ای که روی عرشه ایستاده بود، دست روی دست کوبید؛ آهی کشید، و با ترس گفت: خدایا! به تو پناه می­بریم!...گرداب سکندر...! یونس، که همان­جا ایستاده بود، گفت: پیرمرد! تو چیزی درباره این گرداب می­دانی؟ مرد سال­خورده، در خالی که می­لرزید، گفت: کار همه­مان ساخته است! تا به حال هیچ کشتی­ای از این گرداب، جان سالم به در نبرده. جاشوی مامور کشیدن آب، رو به یونس و ایوب کرد و با صدای بلندی گفت: همه­اش تقصیر شما دو نفر بود! بعد، گریه­کنان افزود: با دست خودمان، خودمان را به کشتن دادیم. بیچاره عبدل...! فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی